نقاط بحران مرتبط با جامعه و مردم در قیام امام حسین علیه‌السلام با تحلیل سیستمی
نقاط بحران مرتبط با جامعه و مردم در قیام امام حسین علیه‌السلام با تحلیل سیستمی
در تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیه‌السلام محور پنجم که نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام بود را مورد بررسی قرار دادیم بر اساس فرمایشات ابی‌عبدالله علیه‌السلام نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام به دو محور قابل‌تقسیم است:

 

تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی
در تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیه‌السلام محور پنجم که نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام بود را مورد بررسی قرار دادیم
بر اساس فرمایشات ابی‌عبدالله علیه‌السلام نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام به دو محور قابل‌تقسیم است:
محور اول: بحران‌هایی که متوجه حاکمیت و مسئولین قیام ممکن است قرار بگیرد
محور دوم: بحران‌هایی که متوجه مردم و جامعه خواهد گردید
در محور اول بر اساس روایت امام حسین علیه‌السلام هفت نقطه بحران حاکمیت دینی در جهت تمدن‌سازی دینی بیان گردید
در محور دوم بحران‌های قیام امام حسین که مرتبط با جامعه است اولین نقطه بحران قیام امام حسین علیه‌السلام عدم مقبولیت حاکم الهی بیان گردید در این یادداشت محور دوم بحران مرتبط با جامعه تبیین می‌گردد:

نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام (بحران‌های مرتبط با جامعه و مردم): نبودن ارزش‌های انسانی در جامعه
سند سوم
امام حسین (ع) می‌فرمایند:
إِنَّ هَذِهِ اَلدُّنْیا قَدْ تَغَیرَتْ وَ تَنَکرَتْ وَ أَدْبَرَ معروف‌ها فَلَمْ یبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَةٌ کصُبَابَةِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیشٍ کالْمَرْعَی اَلْوَبِیلِ أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ لاَ یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ اَلْبَاطِلَ لاَ یتَنَاهَی عَنْهُ لِیرْغَبَ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اَللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لاَ أَرَی اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ لاَ اَلْحَیاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدُ اَلدُّنْیا وَ اَلدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیانُونَ.
امام حسین علیه‌السلام هنگامی که رهسپار کربلا بودند فرمود: به‌راستی، دنیا تغییر چهره داده و ناشناخته گشته و نیکی آن در حال نابودی است و از آن معروف‌ها و ارزش‌های انسانی جز رطوبتی که در ته ظرفی مانده و جز زندگی وبال آور، همچون چراگاهی که جز گیاه بیماری‌زا و بی‌مصرف چیزی در آن نمی‌روید، باقی نمانده است.
آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل دست برنمی‌دارند؟ به‌طوری‌که مؤمن حق دارد که به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد. به‌راستی، من چنین مرگی را جز سعادت ندانم و زندگی در کنار ظالمان را جز هلاکت نخوانم همانا مردم دنیاپرست‌اند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگی‌شان را روبه‌راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند.
مقتل خوارزمی، ۲ و ۵. لهوف/۶۹.
نقطه آغاز تغییر در جامعه فرهنگ آن است و ریشه تغییرات فرهنگی، دگرگونی ارزش‌هاست. اصحاب سقیفه خوب می‌دانستند که اگر ارزش‌های الهی و فرهنگ ناب محمدی به سرداری اهل‌بیت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) در جامعه نبوی جاری و ساری باشد، حاکمیت آنان متزلزل و ناپایدار خواهد بود و ازاین‌رو، چاره را در انحراف جامعه و دوری آنان از عترت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) دیدند و در مقابل کلام نورانی پیامبر که فرمود: «انّی تارک فیکم الثقلین کتاب‌الله و عترتی اهل بیتی فانّهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» نغمه «حسبنا کتاب‌الله» سر دادند تا بدین‌سان، اهل‌بیت را مهجور گردانند که پیامدش مهجوریت خود قرآن است، زیرا قرآن کلام صامت است و زبان ناطق اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بازگشای رمز و راز کتاب‌الله و کلید فهم سخن خدا. در جامعه نبوی، نقش اهل‌بیت (علیهم‌السلام) آشناسازی مردم با ارزش‌های الهی بوده است که این نقش را حکّام با خانه‌نشین کردن آن‌ها و ممانعت از ترویج احادیث نبوی، از آن‌ها ربودند و این جا بود که مسلمانان دچار مشکل تطبیق رفتار خود با شرع مقدّس (ارزش‌های ناب) شدند؛ پیامدی که حاکمان وقت نیز متوجه آن شدند و برای حل آن مجوّز فتوا و نقل حدیث را برای دودسته (حکّام و سیاست‌مداران و افراد مورداعتماد خود) صادر کردند و آن‌ها نیز نشسته و دروغ بافتند و به‌جای ارزش‌های ناب الهی، ارزش‌های مادی دنیوی ساختند و به نام ارزش‌های الهی نشر دادند.
جامعه در عصر امام حسین (ع) با بحران تزلزل ارزش‌های انسانی مواجه بود. ارزش‌ها و هنجارهای انسانی اجتماعی جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) به دلایل متعددی دچار آفت انحراف گشته بود. تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزش‌های جاهلی، فراموشی سیره پیامبر (ص)، برتری روحیه قومی و عصبیت بر هنجارهای اسلامی عصر پیامبر (ص) که نشات گرفته از تعالیم مقدس اسلام بود، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی و ثروت‌اندوزی و گرایش به تجمل و کم‌رنگ‌شدن روحیه عالی اسلامی به‌ویژه در عصر عثمان و ازآن‌پس، برتری حربه ارعاب و تزویر بر عامل حق‌طلبی و ظلم‌ستیزی در روحیه جامعه اسلامی بالاخص مردم کوفه، بی‌عدالتی و فساد رهبران سیاسی و برخی موارد دیگر، از جمله مسائل دردناک و آسیب‌های عمده اجتماعی بود که امام حسین (ع) با آنها مواجه شد.
انحراف از ارزش‌های الهی جامعه اسلامی در عصر خلیفه سوم با مشکلاتی جدی روبه‌رو گردیده بود که از آن جمله می‌توان به مسائل زیر اشاره کرد:
راندن انصار از صحنه سیاست، بهادادن به امویان و قریشیان در امر حکومت‌داری، تاراج بیت‌المال مسلمین و حاتم‌بخشی‌های عثمان، ثروت‌اندوزی او و ساختن بناهای اشرافی در مدینه و اختصاص اموال و باغ‌هایی در مدینه برای خود، گسترش تفاخر قبیله‌ای و تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی که موجب شد مساوات اسلامی فراموش شود.
عملکرد خلیفه سوم موجب شدت یافتن واکنش‌های سیاسی‌اجتماعی علیه وی گردید به‌ویژه اینکه در این واکنش‌ها قبایل عرب یمنی و موالی ایرانی که بیش از نیمی از مردم کوفه را تشکیل می‌دادند، نقش مؤثری داشتند. بروز جدی رقابت‌های سیاسی بین دو پایگاه مهم عراق (کوفه) و شام از عوامل مهمی بود که در زمان عثمان بر سر تقسیم غنایم ارمنستان و فتح آن بروز کرده بود و دوران امامت حضرت امیر (ع) را نیز تحت‌تأثیر خود قرار داده بود. عراقی‌ها همواره به داشتن عراق آزاد از تسلط امویان علاقه‌مند بودند و لذا به علی (ع) پیوستند و زمینه‌های متعدد دیگری نیز آنان را بر این واداشت تا از واکنش‌های امام علی (ع) در برابر معاویه دفاع کنند، گرچه متغیر الحال بودن مردم کوفه، سرانجام نتیجه‌ای جز تحمیل حکمیت به علی (ع) نداشت. علاوه بر آنچه گفته شد، رقابت و اختلاف بین عراقی‌ها و شامی‌ها و تلاش معاویه نیز در عصر امام حسن (ع) به‌گونه‌ای به بار نشسته بود که نه‌تنها آسیب‌های اجتماعی جامعه اسلامی، اصلاح نشده بود، بلکه با مسائل عمیق‌تری نیز روبه‌رو گردیده بود و لذا امام حسن (ع) در چنین وضعیتی علی‌رغم حمایت تعدادی اندک از شیعیان حقیقی، نمی‌توانست به جنگ با معاویه ادامه دهد؛ زیرا در آن صورت لااقل بزرگ‌ترین ضربات دستگاه اموی به پیکره شیعه وارد می‌آمد، با وجود این تلاش صلح‌طلبانه و تدابیر ارزنده امام (ع) سرانجام موجب افشای چهره مزورانه معاویه و حفظ موقعیت شیعیان گردید.
اما مفهوم انحراف جامعه مسلمین از ارزش‌ها و هنجارهای انسانی در عصر امام حسین (ع)، ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت؛ انحراف جامعه اسلامی و تخطی از هنجارهای اجتماعی انسانی، امام حسین (ع) را بر آن داشت تا علیه این آسیب‌های اجتماعی که طبعاً روابط ناسالمی را بر امت اسلامی تحمیل می‌کرد، قیام کند و اصلاح جامعه پیامبر اکرم (ص) را در قالب شیوه‌های عملی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر سرلوحه کار خود قرار دهد.
روشن است که در چنین جامعه‌ای، دیگر مردم گرد وجود ارزش‌مداران الهی و خاندان وحی و نبوّت حلقه نخواهند زد و در سرزمین طف، دست یاری به آن‌ها نخواهند داد؛ چرا که در این بارگاه، دنیا و دنیاگرایی مقامی ندارد و دنیاگرایان از آن طرفی نخواهند بست. ازاین‌رو، دور از انتظار نیست که سی هزار نفر خود را به لشکری برسانند که سرزمین ری و جمع‌آوری غنایم پاداش اوست و در این جاست که کهنه پیرهن و انگشتر با انگشت به غارت می‌رود؛ چرا که دنیا و دنیاگرایی ارزش است و دیگر هیچ!
آنچه را امروز ما می‌توانیم از این واقعه تلخ که اسلام در تاریخ خود دیده است، درس عبرت گرفته، چراغ راه خود قرار دهیم، این است که به ارزش‌های الهی و دینی‌مان که به برکت انقلاب اسلامی و همّت امام و شهیدان در جامعه حاکم گشته، اهمیت دهیم و در مقابل دگرگونی و رنگ‌باختن آن‌ها بی‌تفاوت نبوده، امور حکومتی را به دست متقیّن و دین‌باورانی بسپاریم که خود به ارزش‌های الهی و دینی عشق می‌ورزند و در حفظ آن کوشایند.