تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی
با سلام و عرض ادب خدمت همه سروران و خوانندگان گرامی از ابتدای محرم به مناسبت قیام تمدنساز سیدالشهدا علیهالسلام مبحثی را با عنوان تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیهالسلام با رویکرد تمدنی خدمت عزیزان ارائه کردیم در تبیین بحث:
مرحله اول هدف از قیام امام حسین علیهالسلام تمدنسازی دینی بیان گردید
مرحله دوم نقطه شروع قیام امام حسین علیهالسلام تشکیل حکومت اسلامی عنوان گردید
مرحله سوم نقطه مرکزی قیام امام حسین علیهالسلام فرهنگسازی دینی ارائه شد
مرحله چهارم برنامه حرکت قیام امام حسین علیهالسلام امربهمعروف و نهیازمنکر تبیین شد
مرحله پنجم نقاط بحران قیام سیدالشهدا علیهالسلام به دو محور آنهایی که متوجه حاکمیت میشود و بحرانهایی که متوجه مردم میشود تقسیم شد
بحرانهایی که متوجه حاکمیت بود را خدمت عزیزان ارائه کردیم و بحث در بحرانهایی بود که متوجه به مردم بود
نقاط بحران تحلیل سیستمی قیام سیدالشهدا علیهالسلام با رویکرد تمدنی: بحرانهای مرتبط با جامعه
انحراف باورها و ارزشهای الهی و دینی جامعه
آسیبشناسی باورهای دینی در عصر امام حسین (ع)
عصر امام حسین (ع) با آفات و آسیبهای گوناگونی در باورهای دینی مواجه بود و «آسیبشناسی باورهای دینی» نقش مهمی در شکلگیری جریان نهضت عاشورا داشت که در اینجا بهخاطر اهمیت آن نسبت به سایر آسیبشناسیها و اینکه آسیبهای اعتقادی ریشه و منشأ آفات و آسیبهای دیگر است، به ذکر برجستهترین آنها میپردازیم.
آسیبهای وارده بر باورهای دینی را میتوان به دودسته تقسیم کرد:
۱. آسیبهای ایجابی (آنچه در اسلام و از اسلام نیست، به آن نسبت داده شود)،
۲. آسیبهای سلبی (آنچه در اسلام بوده متروک و مهجور گردد).
یکی از موضوعهایی که از سوی اندیشمندان و متفکران اسلامی بسیار موردمطالعه و دقت نظر قرار گرفته، «نقش امام حسین (ع) در احیای دین» است. هر چند این موضوع قرنهاست که پیوسته از زوایای مختلف مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته، ولی عمق و ژرفای پیام آن، چنان است که فراوانی مباحث نهتنها از رونق آن نکاسته، بلکه بیداری مستضعفان جهان و خیزش مسلمانان در ممالک اسلامی، توجه و نیاز پرداختن به آن را از جنبههای گوناگون دوچندان کرده است.
یکی از مقولههای بسیار حائز اهمیت در این زمینه «آسیبشناسی باورهایی دینی در عصر امام حسین (ع)» است. بررسی این موضوع، ما را با نوع تفکر مسلمانان آن زمان درباره دین در حیطه مسؤلیتهای فردی و اجتماعی بیشتر آشنا میکند و از راز رضایت آنان بر کشتن امام (ع) پرده برمیدارد. زیرا بسیار شگفتانگیز است افراد جامعه اسلامی که در زمان پیامبر به شیران روز و زاهدان شب لقب گرفته بوندند، اکنون باگذشت حدود پنجاه سال، چنان هویت اسلامی خود را ازدستداده باشند که حاضر شوند به حکومت شخصی مثل یزید گردن نهند. این مسئله آن چنان آسیبی بر پیکر اسلام وارد کرد که شخصیتی مانند حسین ابن علی (ع) برای نجات اسلام چارهای جز قیام ندید. تحقیق در این موضوع ازآنجهت برای ما حائز اهمیت است که میتواند درس عبرتی برای جامعه اسلامی و آیندگان باشد تا با بصیرتی همهجانبه از هجوم هر گونه آسیب فکری بر ساحت اندیشه ناب اسلامی جلوگیری کرده، سلامت اسلام و انقلاب اسلامی را تا ظهور حجت حق – عجلالله تعالی فرجه الشریف – پاس بدارند.
پیداست که «آسیبشناسی دینی» مقدم به احیاکردن آن است؛ چنان که هر ساختن بدون شناختن، تیر در تاریکی افکندن است. آن کس که میخواهد دین را احیا کند، باید اول آسیب و آفتهایی را که به آن رسیده است بشناسد؛ مانند طبیبی که برای درمان بیمار، ابتدا برای تشخیص آسیب و بیماری او میکوشد و سپس در مقام معالجه برمیآید. همانطور که ذکر شد «آسیب باورهای دینی» دو گونه است:۱- آسیبهای ایجابی (آنچه از اسلام نیست؛ اما در میان مسلمانان رواج دارد.) ۲- آسیبهای سلبی (آنچه در اسلام بوده؛ اما متروک شده است.)؛ بنابراین، منظور از «آسیبشناسی باورهای دینی» اعم از جنبه ایجابی و سلبی آن، در فرایند تعریف فوق چنین است:۱- شناخت علل و عوامل آسیبپذیری معتقدات دینی که بر عهده علم روانشناسی اجتماعی است. ۲- شناخت علل و عوامل آسیبرسان به باورهای دینی که بر عهده جامعهشناسی معرفتی قرار دارد و بحث ما نیز درباره همین قسم اخیر خواهد بود.
یکی از مشکلاتی که تمام ادیان آسمانی دچار آن بودهاند، خطر انحراف و تحریف شریعت توسط کسانی است که پس از پیامبران، داعیه مسئولیت دینی و رهبری جامعه را داشتهاند؛ چنان که امروزه بقایای شرایع تحریف شده در گوشهوکنار جهان مشاهده میشود.
اسلام نیز پس از پیامبر اکرم (ص) با چنین خطری روبرو بود که در رأس همه، این خطر از سوی امویان متوجه دین بود. به همین علت امام حسن مجتبی (ع) در نکوهش بنیامیه میفرماید: «لو لم یبق لبنی امیة الا عجوز درداء لبغت دین الله عوجا و هکذا قال رسولالله» اگر از بنیامیه جز پیرزنی کهنسال و بیدندان باقی نماند، او نیز به دنبال به انحراف کشاندن عقاید دینی مردم خواهد بود. رسول خدا (ص) اینچنین فرموده است. البته تحریفات همواره با بعثت پیامبران جدید از دین، زدوده و تصحیح میشد. ولی پس از پیامبر اکرم (ص) که خاتم پیامبران است دیگر بعثتی در کار نبود تا این تحریف زدوده گردد، بنابراین اگر فرصت چنان اعواج و تحریفی به امویان داده میشد، اسلام برای همیشه از مسیر صحیح خویش جدا میگردید و تلاشها و رشادتهای تمام انبیای الهی و پیروان آنان در طول تاریخ به هدر میرفت و اسلام ناب محمدی (ص) به اسلام اموی تغییر شکل و محتوا میداد. این همان خطری بود که امام حسین (ص) برای دفع آن، عاشورا را به وجود آورد و این خطر را در جملهای کوتاه و درعینحال بسیار رسا به جامعه اسلامی هشدار داده، فرمود: «و علی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید». چنان که در روز عاشورا نیز در خطبهای ارتش امویان را بهعنوان «محر فی الکلم و مطفی ء السنن»؛ یعنی، «تحریف کننده قرآن و خاموش سازنده فروغ سنت» معرفی کرد.