دکتر هادی ابراهیمی، استاد دانشگاه
از زمان هری هودینی، شعبدهباز معروف که نمایشهایی چون راه رفتن روی آتش، بلعیدن گلولههای آتشین، فرو بردن میخ در سوراخ بینی و هزاران بدلکاری خطرناک و دلهرهآور دیگر را اجرا میکرد، اینها همواره جزو شگفتانگیزترین نمایشهای جهان بودهاند که تماشاچیان را از تعجب انگشت به دهان میگذاشتند. اما پشت پرده این نمایشها رازی بزرگ نهفته است. رازی که با فاش شدن آن، دیگر نیازی به نیروی خارقالعاده نیست و همه میتوانند این نمایشهای بهاصطلاح نفسگیر را انجام دهند؛ البته باید دقت داشت که حتی با دانستن حقه اجرا، یک فرد عادی نمیتواند آن را بلافاصله انجام دهد و مهارت در آن نیازمند تمرین است.این نکته، یادآور کاری است که نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، این روزها انجام میدهد. رژیمی که خود با بحرانهای ساختاری آب، دستوپنجه نرم میکند و کارنامه عملی دولتش در غزه و کرانه باختری، حاکی از استفاده ابزاری از آب علیه غیرنظامیان است. وعده «حل مشکل آب ایران» از سوی نتانیاهو، نهتنها از نظر فنی و اخلاقی معتبر نیست، بلکه یک پیام تبلیغاتی-سیاسی، نادرست و گمراهکننده ارزیابی میشود.این «شعبدهبازیهای» نتانیاهو در حالی مطرح میشود که هزی لیپشیتز، رئیس سازمان آب رژیم صهیونیستی، اخیراً اظهار داشته است: «از نظر این سازمان، ما در حال حاضر در یک سال خشکسالی هستیم؛ خشکسالی که در ۱۰۰ سال گذشته بیسابقه بوده است. من این را بر اساس دادههای دقیق و اندازهگیریشده میگویم. منابع آب در شمال کمیاب هستند و رودخانه بانیاس تقریباً خشک است.» او توضیح میدهد که: «زمستان گذشته همه نمودارها را شکست. سطح آب رودخانه کینرت به هیچ وجه افزایش نیافت. این اتفاق کمسابقه است.»
کشاورزی «اسرائیل» سالانه حدود ۱.۲ میلیارد متر مکعب از انواع آب شامل آب شیرین، آب بازیافتی (تصفیه شده) و آب شور مصرف میکند. با افزایش جمعیت، تقاضا برای آب نیز رو به افزایش است، اما میزان بارندگی با همان سرعت افزایش نمییابد و در واقع، رو به کاهش است. این به معنای نیاز فوری به گسترش منابع آب جایگزین است و به گفته لیپشیتز، «راهحل، ساخت کارخانههای آب شیرینکن بیشتر» است.نتانیاهو که روزگاری با نقاشی یک بمب اتمی در سازمان ملل علیه ایران سخنرانی کرده بود، در گذشته نیز مقابل دوربین یک لیوان آب سرکشید و با خطاب قرار دادن ایرانیها سعی در القای این مسئله داشت که حالا که ایران با بحران کمآبی دستوپنجه نرم میکند، کلید حل این مشکل در دست «اسرائیل» است! اقدامی که به وضوح نشان میدهد رژیم صهیونیستی در تازهترین دور برنامههای خصمانه خود علیه ایران، با مطالعه دقیق چالشهای پیشروی کشور، سعی بر دست گذاشتن بر نقاط حساس و ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت دارد. جالب اینجاست که سیاست جدید صهیونیستها کاملاً در راستای پروپاگاندای ترامپ و مدیران روابط خارجی آمریکاست که اصرار دارند با وجود همه فشارهایی که به ایران تحمیل میکنند، ادعا کنند که “کنار مردم ایرانیم”!البته، وقتی مسئولان کشور از پشت تریبون ملت فریاد میزنند: «نه زیر پایمان آب داریم، نه پشت سدها»، این فقط یک هشدار فنی نیست؛ این در حقیقت روایتی ناشیانه است که در برابر چشمان جهانی که منتظر نشانه ضعف و استیصال جمهوری اسلامی است، نمایان میشود.
بله؛ جنگ امروز، جنگ ذهنها است: روایتها میتوانند شکست را به پیروزی و پیروزی را به شکست تبدیل کنند. در عراق، افغانستان، اوکراین و غزه، این روایتها بودند که افکار عمومی جهان را شکل دادند، نه صرفاً قدرت نظامی.راستی! آیا نتانیاهو، «این سگ هار منطقه»، در کنار مردم ایران است؟ این همه کودک، نوجوان، غیرنظامی و خانواده بیدفاع که در جنگ ۱۲ روزه، دستهجمعی، در خانه و در خواب، یکجا هدف موشک قرار گرفتند و پیکرشان هزارپاره شد؟! زندانی بیدفاع و خانوادههای مراجعهکننده برای ملاقات، خیرین پیشقدم برای آزادی زندانیان و خدمتگزاران مظلوم بهداری و کارکنان بخشهای اداری و قضایی اوین، چه گناهی کرده بودند؟ مردم بیگناه و بیپناه میدان تجریش چه؟ باز هم رژیم کودککش، حق داشت؟ از خودش دفاع میکرد؟ آن هفت بیمارستان هم حتماً انبار موشک بودند؟! آن ۱۸ نفر پزشک، پرستار و کادر سلامت و درمان چطور؟ خودروی امدادگران هلال احمر هم داشت موشک حمل میکرد که با موشک صهیونیستها وسط خیابان پودر شد و لاشه از هم دریدهاش حالا وسط میدان هفتتیر است؟ بیمارستان کودکان حکیم و دیزلآباد کرمانشاه هم سایت موشکی بودند؟اینها در حافظه تاریخی مردم ایران است که نتانیاهو و ترامپ قمارباز بیانیه داده بودند که عاشق مردم ایران هستند و با هیچ هدف غیرنظامی کاری ندارند و خون از دماغ یک غیرنظامی قرار نیست بیرون بیاید! پس چه شد؟ عشق پرشور و خالصانه رژیم کودککش به ایرانیان، حاصلش این بود؟ قبل از این به مردم غزه هم همینها را گفته بودند که «مردم غزه! ما با شما دوستیم! ما فقط دنبال ضربه زدن به حماس هستیم که شما را گروگان گرفته!» و بعد، غزه با خاک یکسان شد و ۶۰ هزار شهید بهجا ماند که فقط ۲۶ هزار نفر از آنها کودک بودند.
برای جلب افکار عمومی، بله، حمله به منطقهای مسکونی و پرجمعیت، نقض آشکار حقوق بشر و قوانین بینالمللی است. مردم عادی، کودک و بزرگسال، تنها به جرم زندگی در شهر تهران، هدف موشکها و انفجارهای مهیب قرار گرفتند. این حادثه نه تنها باعث شهادت و جراحات فراوان شد، بلکه زخمهای روانی عمیقی بر جامعه ما وارد کرد که اثر آن سالها باقی خواهد ماند. جنایت علیه غیرنظامیان، یکی از تلخترین وجوه جنگهای مدرن است که بیشترین هزینه آن را انسانهای بیگناه میپردازند.اینکه شخصی که همواره سیاستهای خصمانه علیه ایران را دنبال کرده، اکنون خود را دوست و حامی مردم معرفی میکند، نوعی تحقیر و فریبکاری است. این پیام به وضوح یک عملیات روانی است که هدفش ایجاد شکاف میان مردم و حکومت ایران و تضعیف انسجام ملی است؛ اما به سختی میتوان باور کرد که مردم ایران، با تجربهای که از سیاستهای استکباری و جنگافروزانه «اسرائیل» و شخص نتانیاهو دارند، چنین پیامهایی را جدی بگیرند. تلاش برای جلب حمایت مردم ایران در حالی است که نتانیاهو و رژیم او در گذشته، با تمام توان به تضعیف و تحریم این ملت پرداختهاند. تحریمهای اقتصادی که از سوی «اسرائیل» و لابیهای وابسته به آن مانند آیپک، بر ایران تحمیل شد، حتی شامل کالاهای حیاتی مانند غذا و دارو بود.بدون تردید، امروز وقیحترین و جنایتکارترین فرد روی زمین، «جانورترین» لقبی است که برازندهی قامت ناساز نخستوزیر رژیم جعلی «اسرائیل» است؛ حیوانی با وقاحت تمام، بدون آنکه خود از اراجیفی که میگوید خندهاش بگیرد، به مردم ایران وعدهی «آب تمیز و خنک» میدهد؛ یعنی همان مردمی که کمتر از دو ماه پیش، مورد هجوم تروریستی و جنایتکارانه رژیم تحت امر او قرار گرفتند.
. درحالیکه به واسطه فاجعه انسانی در غزه، چشمان مردم دنیا روز به روز به ماهیت تروریستی، جنایتکار و ضدبشری رژیم صهیونیستی گشودهتر میشود و در حالی که استفاده از «آب و غذا» به عنوان ناجوانمردانهترین و وحشیانهترین سلاح برای نسلکشی در غزه، جلوی چشم جهانیان به کار گرفته میشود، نتانیاهوی ابلیسصفت به مردم شریف ایران وعدهی «آب» میدهد. مثل آن است که عمرسعد ملعون را موکل آب فرات بسازند!فراموش نکنیم؛ این سبک روایتسازی، جلوهای از هماهنگی میان رسانه و عملیات میدانی در جنگ ترکیبی است که نیازمند توجه ویژه در طراحی پاسخهای مقابلهگر است. این روایت که به نوعی شعبدهبازی نتانیاهو محسوب میشود، نه الزاماً مبتنی بر واقعیت، بلکه تابع اهداف سیاسی و امنیتی خاص طراحی شده است. تقویت سواد رسانهای، روایتپردازی هوشمندانه داخلی و مطالعات انتقادی از این گونه رفتارها در شرایط پساجنگ، از جمله راهکارهای برونرفت از این فضاست.”