دردسرهای کیاسر
دردسرهای کیاسر
دوری از پایتخت، واقع شدن در نقطه مرزی مازندران – سمنان، فاصله 70 کیلومتری با مرکز استان و از همه مهمتر، اختلافات داخلی و سالها درگیری های حیدری- صفدری، نفس رشد و توسعه این شهر را گرفته، به طوریکه این شهرهمچنان در حد یک روستا باقی مانده است.

تیرنگ نیوز- مجید ساجدی فر: در ادامه گزارش روستاهای شهرنما ( اینجا بخوانید) تلاش ما این است در گزارش هایی جداگانه به شکلی ویژه به وضعیت  چنین شهرهای مازندران بپردازیم. با ما همراه باشید

کیاسر شهری کوچک است در جنوب ساری با جمعیتی حدود 3 هزار و 500 نفر اما پر از حواشی و دردسرهای فراوان!

اگرچه این شهر همزمان با بابل بخشداری گرفت و در سال ۱۳۷۲ دارای شهرداری شد اما تفاوت کیاسر با بابل از زمین تا آسمان است.

دوری از پایتخت، واقع شدن در نقطه مرزی مازندران – سمنان، فاصله 70 کیلومتری با مرکز استان و از همه مهمتر، اختلافات داخلی و سالها درگیری های حیدری- صفدری، نفس رشد و توسعه این شهر را گرفته، به طوریکه این شهرهمچنان در حد یک روستا باقی مانده است.

البته نسل جدید و جوان کیاسر، میانه ای با اختلافات و حواشی گذشته ندارد اما خواه ناخواه اثرات و ترکش های چندین ساله آن دامن گیر این نسل نیز شده است.

نسلی که از عقب ماندگی های شهرش رنج می برد و با اتحاد و همدلی به دنبال راه هایی برای جبران گذشته است اما سازوکارها و ابزارهایش فراهم نیست.

ایجاد کمربندی و واقع شدن جاده اصلی در خارج از این شهر، موجب مهجوری بیشتر کیاسر شده است. عاملی که می توانست این شهر را به عنوان یک شهر بین استانی به استراحتگاه و پاتوق مسافران و گردشگران تبدیل کند و منبع درآمد عظیمی برای شهروندان باشد.

حضور 6 دوره ای مرحوم آیت الله شجاعی و سید رمضان شجاعی در مجلس هم نتوانست عاملی برای توسعه و پیشرفت این شهر باشد.

کم توجهی مسئولان شهرستانی و استانی عامل دیگری است که کیاسر نتواند به شهر واقعی تبدیل شود.

انتقال روزانه 500 تنی زباله ساری از محور کیاسر، بزرگترین مشکل این شهر و بخش چهاردانگه است.

تصادفات جاده‌ای آرامش را از مردم گرفته است. جالب اینکه مسئولان محیط زیست یا محیط نیست؟! برای کشته شدن یک حیوان واکنش نشان می‌دهند اما برای جان انسان‌ هایی که اکثرا در این مسیر بر اثر لغزندگی های ناشی از شیرابه زباله از دست می ‌روند، ارزش خاصی قائل نمی ‌شوند چون واکنشی نشان نمی دهند!

ضمن اینکه دفن زباله در بالادست این شهر، نفوذ شیرابه ها به آب های زیر زمینی و انتشار بیماری های ناشناخته، آزار فراوانی برای کیاسری ها و روستاهای چهاردانگه در پی داشته و دارد.

آن هم شهری که خود، مشکل آب شرب دارد و سختی آب آن، عدد 620 است که واقعا موجب زحمت مردم است.

تاسف انگیز اینکه این شهر از داشتن یک مجموعه فرهنگی- ورزشی و حتی یک استخر، یک سینما و … محروم است.

هنوز برخی ادارات در این شهر مستقر نیستند و شهروندان برای انجام کارهای خود ناچارند به ادارات مربوطه در ساری مراجعه کنند.

از لحاظ صنعتی نیز به گفته منابع محلی، این شهر وضعیت خوبی ندارد و اکثر واحدهای شهرک صنعتی کیاسر، تعطیل است و فقط نامی از آن ها وجود دارد.

کارخانه سیمان، این شهر نیز نتوانست انتظارات را برآورده کند و بیشتر از نیروهای غیر بومی استفاده شده تا نیروهای بومی.

بیمارستان این شهر، فقط نامش بیمارستان است نه دکتر متخصص، نه داروخانه شبانه‌روزی و نه حتی یک کارشناس فنی دارد.

کیاسر تاکنون 9 شهردار (خواجه وندی، خاکسار، زارعی، عمادی، انتظاری، محمودی، محمد نژاد، رمضانی و کاظمی) به خود دیده که 4 شهردار از این تعداد، در شورای پنجم آمدند و رفتند.

مسلم کاظمی آخرین شهردار کیاسر سه ماهی می شود مشغول به کار است اما پیش از این 7 ماهی شهرداری کیاسر با سرپرستی اداره می شد.

این اتفاقات برای شهری که در حد روستا باقی مانده و کار و تلاش فراوانی برای توسعه دارد، جالب نیست!

البته هنوز هم اتحاد و همدلی در حد عرف معمول در مدیریت شهری کیاسر وجود ندارد و اختلافات سه به دوی اعضای شورا و آمدن و رفتن 4 شهردار، مانع محقق شدن برنامه های مدیریت شهری کیاسر در دوره پنجم شده است که امیدواریم به زودی شاهد همدلی و همراهی واقعی آن ها باشیم.