تیرنگ نیوز- مجید ساجدی فر: مازندران پر است از روستاهایی به نام شهر. از شهرهای جدیدی چون کجور، فریم، کیاسر و پول گرفته تا شهرهایی چون نکا، جویبار، زیراب و گلوگاه که سالهاست بدل به شهر شده اند، همه از کمبودها، فقر امکانات و المان های حداقلی یک شهر، رنج می برند.
این شهرها تنها مشتی از خروار تصمیم گیری های ناگهانی و خلق الساعه مسئولان مازندران هستند که بدون توجه به زیرساخت ها، شرایط جغرافیایی و در نظر گرفتن ابتدایی ترین مسائل از روستا به شهر ارتقا یافته اند!
معمولا هم ماجرا از این قرار است که از هر منطقه کوچک یا بزرگی، فرد یا افرادی به مقام و منصبی می رسند یا به کرسی نمایندگی مجلس تکیه می زنند، بلافاصله اقدام به شهر شدن ولایت و منطقه خود می کنند!
به گونه ای که همواره در انتخابات ها و انتصاب های مختلف، وعده شهر نمودن روستاها، بخش ها یا دهستان ها یک امتیاز بزرگ محسوب شده و نامزدها یا مسئولان موردنظر چنان باد به غبغب انداخته که گویی متخصص غنی سازی اورانیوم یا استاد پرتاب ماهواره به فضا هستند!
به عینه دیدیم که سرانجام، دود چنین تصمیمات شکمی و غیرفنی به چشم مردمی می رود که با زندگی و امکانات روستایی، هزینه های شهری پرداخت می کنند و از امتیازات شهروندی، فقط از استعمال نامش بهره می برند.
مردمی که هنگام افتتاح شهرشان به هزار امید و آرزو دل به وعده ها می سپارند و صاحبنظران و کارشناسانی که در چنین مواقعی صدا از آن ها در نمی آید و فقط تماشاگر ماجرا هستند اما در ادامه همه از نبود اشتغال و امکانات و فراهم نبودن زیرساخت ها (راه های مواصلاتی خوب، سیستم جامع فاضلاب، مدیریت پسماند و …) می نالند و متاسف از اینکه چرا روستایشان تبدیل به شهر شده و از امتیازات محدود روستایی بودن هم محروم گشته اند.
جالب آنکه استانداران وقت و معاونان و مدیران مربوطه آن ها نسبت به این تصمیمات خلق الساعه مخالفتی یا حتی توصیه هایی کارشناسانه ندارند و نمایندگان وقت مجلس که گاها خود یک پای ماجرا هستند از ظرفیت های نظارتی خود جهت جلوگیری از مسائل و معضلات شهر شدن روستاهای بدون زیرساخت استفاده نمی کنند.
نتیجه آن می شود که چند سال بعد، بسیاری از ساکنان آن تازه شهرها برای یافتن کار و زندگی بهتر راهی شهرهای بزرگی چون ساری، قائمشهر، بابل، آمل و بهشهر می شوند و با معضل جدیدی به نام کاهش جمعیت نسبت به سال های گذشته مواجه می شوند.
عجیب آن که مسئولان ما به هیچ وجه از گذشته درس نمی گیرند و تنها می خواهند حرفی زده باشند یا کاری کرده باشند. بنابراین در جلسات مختلف با آن که می دانند خبری نیست اما مدام خواستار تقویت ساختارها می شوند و بر رفع موانع موجود تاکید می کنند.
باید پذیرفت چنین تجربه هایی تاکنون به دلیل آموزش های نامناسب، عدم فرهنگ سازی، ضعف نهادهای سیاسی و شهری استان، موفق نبوده و حداقل پس از این شاهد تبدیل روستا، بخش یا دهستانی را تبدیل به شهر در مازندران، بدون توجه به کوچک ترین امکانات و نشانه ها، نباشیم.