رژيم های مینیاتوری و رویای تجزیه ایران
رژيم های مینیاتوری و رویای تجزیه ایران
دو دستاورد بزرگ ایران در جنگ تحمیلی اخیر که نقشه‌های شوم تجزیه‌طلبانه را برای همیشه خنثی کرد، یکی عمومیت یافتن و پذیرش عمیق رهبری مقتدرانه مقام معظم رهبری به عنوان نماد یک رهبری دینی و یا همان ولایت فقیه و دومی بصیرت و وحدت همه‌جانبه سیاسی و اجتماعی مردم و اجماع چهره‌های به‌ظاهر معارض و منتقد و سلبریتی‌های هنری و‌ ورزشی، پشت استراتژی وطن‌دوستی و نظام‌دوستی و تقابل با متجاوزان به خاک ایران بود.
دکتر هادی ابراهیمی مدیرکل صدا وسیمای مازندران و استاد دانشگاه
ایران از گذشته‌های بسیار دور تا قبل از انقلاب اسلامی، مقهور اراده‌های خارجی در قبال تجزیه و تسلیم و عقد ننگ‌نامه‌های تحمیلی مانند عهدنامه‌های ترکمنچای، گلستان، پاریس و غیره بود،‌ قراردادهایی که برای تحقق آن کافی بود ایران را چند پگاهی تحت فشار مضاعف نظامی و اقتصادی قرار داده و یا ساختار سیاسی‌اش را جابه‌جا کنند.تکه‌های به‌ظاهر کوچکی که از ایران بزرگ جدا کردند و شیر بزرگ جغرافیا را به گربه کوچک‌تر تبدیل کردند هم اینک کشورهای بزرگ و مدعی پیرامونی ایران امروز هستند که گاهی عرض اندام‌های متجاوزانه و معارضانه نیز نسبت به ما می‌کنند اما پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار مردمی‌ترین نظام سیاسی تاریخ ایران از گذشته تا امروز یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران که علاوه بر پیشینه یک انقلاب مکتبی فراگیر، با مشارکت بیش از 98 درصدی مردم مستقر شد، برای اولین بار در همه جبهه‌های درگیر، اعم از درگیری‌های بسیار گسترده و فرسایشی مرزی، قومی، گروهکی، پارتیزانی و تروریستی، حسرت حتی یک قدم عقب‌نشینی و یا یک وجب خاک در دل دشمنان ایران گذاشته است.توهم ایرانِ ضعیف شده، از صدام دیروز گرفته تا رجوی، نتانیاهو و ترامپ و تروئیکای امروز، هیچکدام نتوانستند رؤیای شوم و خوش‌خیالی‌های باطن دشمنان این سرزمین را محقق کنند.
فتنه‌های دو دهه‌ اخیر که مستقیما بر دو گزینه‌ فروپاشی و تجزیه قومی ایرانِ بزرگ متمرکز شده بودند، علیرغم سنگینی حجم تهاجمات میدانی و رسانه‌ای، با توجه به دو اراده بزرگ ملت و رهبری معظم، باز هم نتوانستند خدشه‌ای بر ایران قوی وارد کرده و اتفاقی را در صحنه تقابل رقم بزنند.نقشه شوم خاورمیانه بزرگ که مبتنی بر آرزوها و خواسته‌های صهیونیست‌ها طراحی شده تا در غرب آسیا به‌جای یک اسرائیل کوچک در کنار کشورهای بزرگی مثل ایران عزیز، شاهد یک اسرائیل بزرگ و کشورهای کوچک پیرامون‌اش باشیم، علیرغم جنگ نیابتی بسیار بزرگ داعش، با شکست مواجه شد و اسرائیل نتوانست در پشت پوشش داعش باقی بماند.تجزیه ایران در قالب چند شعار نخ‌نما شده مثل جدا شدن چهار استان کردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و آذربایجان شرقی و یا تکه‌تکه شدن به تعداد اقوام ایرانی و سایر طراحی‌ها، در خصوص کشورمان جواب نداد و آنها در قبال بیداری و وحدت سیاسی و اجتماعی مردم روی دو محور اعتقادی و ملی، مبهوت شده و چاره‌ای جز انتقام سخت از مردم به شکل بمباران و موشک‌باران گسترده و هدف گیری‌ و ترورهای مقامات لشکری و کشوری و علمی ندیده و جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را به صورت مستقیم، آشکار و بی‌پرده و نهایتا با کمک و به میدان آمدن مستقیم آمریکایی‌ها عملیاتی کردند.
نکته روشن این فعل و انفعالات نظامی و رسانه‌ای و جاسوسی، شکست‌های فاحشی بود که به شکل باورنکردنی از سوی ایران به آنها تحمیل شد و تبدیل شدن پایتخت و تمام شهرهای بزرگ و‌ کوچک اسرائیل از شمال تا جنوب به شهر ارواح و سرزمین سوخته و موشک‌باران اَبَر‌پایگاه نیروی هوایی و رصد شنودی و راهداری امریکا در منطقه به‌نام العدید قطر پایانی بر هیبت‌های پوشالی آنها در منطقه بود که همزمان از سوی ایران به آنها دیکته شد.آمادگی مقابله‌به‌مثل ایران نه فقط در مقابل تهاجمات اسرائیل و امریکا، بلکه در برابر اجماع غربی‌ها و دول متحدشان کاملا فراهم بود و علیرغم اعلام آمادگی برخی کشورها برای کمک، ایران ضمن تشکر از پذیرش آنها امتناع کرد.پیام واضح این دفاع پدافندی مستقل در برابر دو قدرت برتر نظامی دنیا، اولا پایانی بر رؤیای خام تجزیه ایران قوی و ثانیا اعلام رسمی ظهور یک قدرت نظامی جدید با توانایی موشکی و پهپادی خارق‌العاده در جهان بود که برای همیشه به تهدیدهای نظامی و شبه‌نظامی با واژه‌هایی مثل روی میز بودن گزینه نظامی از سوی قدرتهای نظامی برتر دنیا پایان داد.دنیا فهمید که ایران اگر قابل تجزیه بود در موج سهمگین تجزیه‌طلبی کردستان با دو رکن دمکرات و‌ کومله که بسیار جنایتکارتر از امثال داعش بودند، نتیجه‌ای عایدشان می‌شد و یا جنگ فرسایشی تحمیلی ارتش بعث با حمایت مالی و تسلیحاتی و حقوقی و دیپلماسی دهها کشور جهان و منطقه به نتیجه می‌رسید و علاوه بر آنها می‌توان به جنگ تروریستی و مسلحانه گروهک‌ها و نیز فتنه داعش اشاره کرد که یکی پس از دیگری به قعر عمیق ناکامی‌ها سقوط کردند.
دو دستاورد بزرگ ایران در جنگ تحمیلی اخیر که نقشه‌های شوم تجزیه‌طلبانه را برای همیشه خنثی کرد، یکی عمومیت یافتن و پذیرش عمیق رهبری مقتدرانه مقام معظم رهبری به عنوان نماد یک رهبری دینی و یا همان ولایت فقیه و دومی بصیرت و وحدت همه‌جانبه سیاسی و اجتماعی مردم و اجماع چهره‌های به‌ظاهر معارض و منتقد و سلبریتی‌های هنری و‌ ورزشی، پشت استراتژی وطن‌دوستی و نظام‌دوستی و تقابل با متجاوزان به خاک ایران بود.مقایسه سلام نظامی والیبالیست‌های ملی‌پوش ما به پرچم ایران با اتفاقات تلخ فتنه‌های گذشته و گریز از اجرای سرود ملی و حمل پرچم، گویای چرخش‌های محاسباتی عجیب در اقشار مختلف ایرانی است که امروز فراتر از اقوام و اقشار و جغرافیا و جنسیت و طبقات معیشتی، ایران‌ِ واحد و یکپارچه را به خوبی درک کرده و تنها یک صدا از ایران شنیده می‌شود.محاسبات سازمان‌های جاسوسی و پژوهشی و ارزیابی‌های اولیه رسانه‌ای، حاکی از پایان تاب‌آوری‌های معیشتی و اجتماعی مردم و آغاز شورش‌های عمومی و البته طولانی‌مدت در جامعه و شکل‌گیری فشار مضاعف سیاسی به نظام و بالارفتن دست‌های تسلیم مقامات و مدیران ارشد نظام و تکرار سناریوی لیبی بود، اما اراده خدا متفاوت بود و جنگ تحمیلی، اتحاد مردم و در نهایت اقتدار کشور و اعتبار نظام را رقم زد و ایران عزیز با مدیریت بحران مثال زدنی و بهت‌انگیز، نه کمبود کالاهای اساسی و نه صف‌های طویل بنزین و نه آوارگی گسترده مردم را تجربه کرد و مهمتر از همه حمایت مردم از نیروهای مسلح و ثبات همه‌جانبه علیرغم شهادت گسترده فرماندهان اصلی نظامی و دانشمندان هسته‌ای بود که قطعا با رهبری‌های داهیانه مقام معظم رهبری تحقق یافت.
دشمنِ شکست‌خورده در دو عرصه نظامی و اجتماعی، نه تنها از فروپاشی و تجزیه ایران مأیوس شد، بلکه متزلزل بودن رژیم جعلی اسرائیل و نیز ناامنی مطلق پایگاه‌ها و ناوهای نظامی‌اش را به خوبی حس کرد و در عمل فهمید که دوران بزن در رو تمام شده و از طرفی، ابتکار عمل دست ایران افتاده و آنها باید بترسند که گزینه نظامی ما نباید روی میز قرار بگیرد.در پایان تأکید می کنم که ایران قوی، مسیر قوی‌تر شدن خود را همچنان درست و سریع می‌پیماید و امنیت خود را فقط ‌وفقط وامدار مردم خودش بوده و به اقتدار نیروهای مسلحش می‌بالد.دنیا نباید از این واقعیت غافل باشد که ایران تنها کشور دنیاست که دو ارتش دارد و به هنگام جنگ ارتش سوم یعنی بسیج هم به دو ارتش دیگر یعنی سپاه و ارتش می‌پیوند و دنیا نمی‌تواند از چنبره انتقام ملت ایران در امان بماند و ایران اگر می‌خواست تن به تجزیه بدهد به اندازه دو برابر خاک کردستان در تقابل با اولین تجزیه‌طلبان، شهید تقدیم نمی‌کرد و اقتدار امروزش را شکل نمی‌داد.