هنر فراموش شده‌ی قصه گویی را زنده کنیم
هنر فراموش شده‌ی قصه گویی را زنده کنیم
قصه گویی در دوران زیادی از عمر بشر، تنها ابزار انتقال تجارب و آموزه¬های زندگی بوده است. قصه، انتقال مفاهیم و دانش افزایی انسان‌ها را، یک تنه بر دوش کشید و پیوند نسل ها را سبب گردید

 

تیرنگ، وحیده برزه، معلم دانش آموخته‌ی زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان:

قصه گویی در دوران زیادی از عمر بشر، تنها ابزار انتقال تجارب و آموزه¬های زندگی بوده است. قصه، انتقال مفاهیم و دانش افزایی انسان‌ها را، یک تنه بر دوش کشید و پیوند نسل ها را سبب گردید. قصه ها، ترکیب بسیار قدرتمندی برای سازماندهی، انتقال اطلاعات و معني بخشیدن به زندگي و محیط بودند و هستند. افراد بر مبنای مجموعه‌ای از قصه ها، عملكردشان را در جهان و روابط خود را با ديگران تنظيم می کنند. قصه ها، بازنمايی¬هايی از خود، جهان و منش¬های مختلف را درتعامل با ديگران در برمی‌گيرند. چه بسا قصه هایی که هنوز نفوذ بسیاری در شکل گیری جهان بینی انسان ها دارد و معانی نهفته در دل این قصه ها، روش مواجه ی افراد، در مقابل زندگی را تجویز می کند و هستند افرادی که گوش به پیام قصه های باستانی و اساطیری سپرده اند و خط مشی فکری خود را از درون مایه ی قصه های شنیده شده در طول زندگی، رقم می زنند. اما با نگاهی دیگر به این هنر باستانی، که شاید روزی، تنها رسانه ی انتقال دانش از گروهی به گروهی دیگر و یا از نسلی به نسل دیگر بود؛ بتوان آن را به عنوان یک راهبرد موثر برای ایجاد و تقویت مهارت های فردی دیگر، از جمله مهارت ضروری سخن گفتن دانست. سخن گفتن را، امری بدیهی و طبیعی ندانیم. این مهارت، نیاز به پرورش و تقویت دارد. امروزه می دانیم قدرت برقراری ارتباط سالم و موثر، از راه کلمه، زبان و لحن مناسب امکان پذیر است. انسان با گنجینه‌ی دانش زبانی خود، توانایی برقراری یک ارتباط موثر و مفید را می تواند داشته باشد. چه بسیار آسیب های اجتماعی که تنها با یک لحظه صحبت کردن مناسب و گفتگوی اثر گذار، می توانست هرگز حادث نشود اما به دلیل ناتوانی افراد در برقراری ارتباط مسالمت آمیز، چه لحظات دلخراش و چه اتفاقات ناخوشایندی رقم خورد. با توجه به اهمیت ارتباط در دنیای امروز و رابطه ی مستقیم آن در کسب موفقیت های اجتماعی و همچنین رشد روز افزون رسانه های شنیداری و دیداری جمعی، ضرورت مهارت سخن گفتن و ایجاد گفتگوی سالم با افراد انسانی پیرامون، بسیار بیش از گذشته، احساس می شود. در دوره ی تحصیلات عمومی هم، اگرچه مهارت سخن گفتن در اهداف زبان آموزیِ مندرج برنامه ی درسی ملی نوشته شده است؛ اما جایگاه چندان تعریف شده ای ندارد؛ یعنی فعالیت های آموزشی خاصی با هدف ارتقا و اعتلای مهارت حرف زدن، در فرایند یاددهی-یادگیری، گنجانده نشده است. از این جهت، این نیاز محسوس است که راهبردهایی به قصد ایجاد، گسترش و تقویت مهارت سخن گفتن به صورت رسمی و آموزشی، مبنای کار آموزش دهندگان زبان آموزی، قرار بگیرد و قصه که با کلمه، صدا و لحن سر و کار دارد؛ شاید بتواند این رسالت مغفول مانده در زبان آموزی را، عهده دار شود.. قصه گویی، فرایندیست که با حضور و تعامل سه عنصر قصه گو، قصه، و شنونده شکل می¬گیرد و لحن و کلام، اصلی ترین ابزار آن است. از بر کردن یک قصه، در گام اول، تعداد کلمات ذهنی قصه گو را افزایش و به دنبال آن، دایره ی لغات شنونده را گسترش خواهد داد. قصه همزمان دو مهارت زبانی شنیدن و حرف زدن را متاثر می کند. آن فرد که، قصه می گوید در حال رشد مهارت کلامی و ارتباطی خود است و آن فرد که می شنود، در حال رشد مهارت شنیدن خود. در عصر حاضر، موضوع سخن وری و قدرت کلام، به صورت یک دانش تخصصی قابل یادگیری در آمده است. انبوهی از متدها و روش هایی که طراحی می شود تا مهارت های زبانی را در کودکان و بزرگسالان، به منظور رشد و تقویت، هدف گیری کنند و شخص را با بهبود مهارت حرف زدن، برای تجربه ی یک زندگی سالم تر، آماده کنند. جوامع پیشرو در امر آموزش، دانستند جامعه ی انسانی سالم، با تربیت شهروندانی که دارای توانایی ارتباطی و گفتاری در سطح بالاتری باشند، ارتباط مستقیم دارد؛ و جالب اینجاست که قصه گویی در کنار احساس آرامش و حظ روحی و در عین حال بدون ایجاد اضطراب یادگیری در کودکان، منجر به پرورش مهارت های ارتباطی و گفتاری ایشان می گردد. به بیانی دیگر کودک فکر می کند در ساعت قصه گویی، فقط لحظه ی بانشاط و مفرحی را مشاهده و تجربه می کند؛ در حالی که او در موقعیت پرورش مهارت های زبانی خود قرار داد؛ پس چرا این هنر ارزشمند را در محیط های آموزشی و خانوادگی گسترش ندهیم؟ و چرا این هنر باستانی و کهن را با این اندازه از ظرفیت در گسترش توانمندی زبانی در افراد، مهم نشماریم؟ وقتی با ایجاد فضایی شاد و لذت بخش، می توان تا این حد، در رشد مهارت های انسانی و فردی اثر گذاشت؛ چرا با فراموشی و غفلت ناشی از نا آگاهی، این استعداد هنری موثر را از دست بدهیم؟