ضرورت تغییر پارادایم حکمرانی به نفع نخبگان
ضرورت تغییر پارادایم حکمرانی به نفع نخبگان
در کشورهایی که احزاب خیلی قوی دارند، کارکرد حزب آن است که افراد با ویژگی‌های مختلف در آن تربیت می‌شوند.

دکتر روزبه مفیدیان – نخبه ملی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه:
در کشورهایی که احزاب خیلی قوی دارند، کارکرد حزب آن است که افراد با ویژگی‌های مختلف در آن تربیت می‌شوند. عده‌ای به عنوان فعالان سیاسی برای کسب قدرت تلاش می‌کنند و عده‌ای برای اداره قدرت تربیت می‌شوند که بعد از اینکه حزبی قدرت را به دست آورد چگونه نهاد و سازمان قدرت را بتوانند خوب اداره کنند، اما در کشور ما به دلیل آنکه احزاب قوی و محکمی نداریم و کارکرد حزبی مؤثر و کارآمد نیست و هنوز هم نتوانستیم نهادی مؤثر به عنوان جایگزین آن ارائه دهیم، بیشتر فعالیت احزاب ما محدود به دوران محدود انتخابات می‌شوند.
اگر می خواهیم برای نخبه واقعی میدان عمل ایجاد کنیم باید مجال بیان دیدگاه‌ها، ایده‌ها و نظرات و نیز فرصت رسیدن این دیدگاه‌ها به عرصه حکمرانی را فراهم کنیم. هیئت های اندیشه ورز از راهکارهای اثربخش برای تحقق این مهم است و با تشکیل این هیئت ها در استان‌های سراسر کشور، ضمن آن که نخبه با مسایل استان درگیر می شود و در جریان حل آن قرار می‌گیرد، افق نگاه گسترده‌تر و واقعی‌تری به عرصه اجرا پیدا کرده و فرصت بیان نگاه و تاثیرگذاری پیدا می کند.
طبق استانداردهای جهانی به طور میانگین اگر یک درصد از افراد هرجامعه را نخبه بدانیم، در جامعه قریب به ۱۰۰ میلیونی ایران، قاعدتا باید یک میلیون نخبه داشته باشیم. با نگاهی سختگیرانه‌تر از این هم اگر بنگریم و از هر هزار نفر، یکی را نخبه بدانیم، قریب به صد هزار نخبه داریم که با بودجه محدود فعلی، نمی‌توانیم با حمایت مستقیم یا پرداخت حقوق ماهیانه، نخبه را حمایت کنیم. از سوی دیگر، رویکرد جداسازی نخبه از جامعه به شکل فعلی به ایجاد شکاف و پس زدن جامعه نخبگانی از دل مردم منجر می‌شود. همچنین یک صنف جدا از جامعه شکل می گیرد که با دیگر بخش های جامعه کاری ندارد و حمایت از این صنف با شرایط یاد شده ممکن نیست.به جای نگاه کردن به بنیاد ملی نخبگان به عنوان یک نهاد صنفی وابسته به دولت، باید نهادی برخاسته از مردم و فعال با تلاش نخبگان باشد که گفتمان نخبگان و دیدگاه هایش را به حاکمیت برساند. نهادی که برخاسته از نخبگان و جامعه است، برای رساندن نگاهش به حکمرانی نیاز به نماینده ای دارد که پیوند میان جامعه نخبگانی به بدنه حاکمیت را فراهم کند.
فرزندان این کشور، سرزمینشان را دوست دارند و عاشق این آب و خاک هستند و حتی نخبگان غیر مقیم، قلبشان می‌تپد تا برای کشورشان کاری کنند، کافی است برای آنان فرصت و مجال تاثیرگذاری ایجاد کنیم.
جامعه نخبگانی کشور است که می‌تواند راهکارهای همه جانبه‌گرا را ارائه دهد و در عرصه حکمرانی، نقش آفرینی مطلوبی داشته باشد. حل مسایل کشور، صرفا با راهکارهای همه جانبه گرا و جامع از سوی جامعه نخبگانی حل می شود.
کشوری که به مدیریت متکی با منابع نفتی عادت کرده، امروز برای برون‌رفت از بحران‌ها و مشکلات خود، نیازمند راهکارهای نوآورانه و حکمرانی جامعه نخبگان است؛ باید بپذیریم که دوران درآمدهای نفتی دهه های ۷۰ و ۸۰ برای کشور تکرار نخواهد شد و پیاده‌سازی آن مدل‌های توسعه، دیگر امکان پذیر نخواهد بود.اگرچه در کشور چالش های مدیریتی و کاستی‌های جدی وجود دارد، اما این‌که کل فضای کشور را با چنین رویکردی بسنجیم و به دستاوردهایی که واقعیت هستند توجه نداشته باشیم، رویکرد صحیحی نیست.
اکثر کشورهایی که با راهکارهای توسعه غربی تلاش کردند تا کشور خود را متحول کنند، موفق نبودند، چرا که این راهکارهای غربی نسبتی با زمینه‌های بومی آن کشور ندارد، در همین کشور ما، یک برهه‌ای گفتند که ثروت و دارایی باعث توسعه کشورها است و این باعث شد که به دنبال دولتی کردن اقتصاد افتادیم و بعد از شکل‌گیری کلی از فسادها به این نتیجه رسیدند که به سوی سیاست‌های جدید بروند و در مقطعی فکر کردند که توسعه سیاست خوب است و تجویزهایی از نوع خصوصی از سوی کشورهای غربی به کشورهای در حال توسعه داده شد و باعث این شد که فساد، از بخش دولتی به سوی مافیای بخش خصوصی هدایت شود.متأسفانه ما صرفا داریم برای توسعه برنامه‌ریزی می‌کنیم و مسئله برایمان محوریت ندارد و با وارد کردن یک سری رویکردهای وارداتی لیبرالیستی و سوسیالیستی از مسئله دور شده‌ایم و در نتیجه نمی‌توانیم به حل مسئله برسیم، این رویکردهای تقلیدی به راه‌حل محوری به جای مسئله‌محوری تکیه دارد و به سمت یافتن راه‌حل از نوع وارداتی پیش رفته که تجربه نشان می‌دهد در عمل، پاسخ نمی‌دهد بلکه راه، همین مسیر حل نوآورانه مسائل کشور است.