شهریار شیرخانی، کارشناس مسائل سیاسی
مازندران با ظرفتهای مادی و معنوی، طبیعی و انسانی و موقعیت استراتژیک آن موجب شده این استان به عنوان یکی از استانهای خاص کشور به عنوان استانی جریان ساز مطرح باشد، استانی که در تمام لحظات حساس این سرزمین، خصوصا در دوران عمر مبارک جمهوری اسلامی ایران نقشی درخور توجه داشته باشد.
استانی که با مشارکتی بسیار بالاتر از نرخ متوسط مشارکت کشور با رای ۹۰درصدی در انتخاب آیت الله رئیسی نقش آفرینی نمود و در گفتمان سازی جریان انقلاب در میان استانهای پیرامونی خود نیز نقشی مهم بعهده داشت.
متاسفانه انتظارات مردم و جریان انقلاب از این نقش آفرینی و امیدسازی در جهت بهبود شرایط، مطابق با مطلوب پیش نرفت و این موضوع میتواند به انزوا جریان گفتمان ساز انقلاب مازندران و در نتیجه آن استانهای پیرامونی منجر شود.
برای پیشبرد گفتمان جریان انقلاب نیاز اساسی آن استقرار مدیرانی در چارچوب این گفتمان بوده که متاسفانه تا کنون نه تنها از چهرههای شاخص و توانمند جریان انقلاب استان استفاده نشده بلکه با بی توجهی، زمینه برای انزوای این جریان فراهم گردید.
انزوا چهرههای شاخص و نیروهای توانمند و زحمت کشیده جریان انقلاب، طبعات سختی برای آینده گفتمان انقلاب استان و به طبع آن کشور خواهد داشت و اگر نسبت به این موضوع چارهای اندیشیده نشود اثرات منفی آن بزودی دامان مجلس و دولت را خواهد گرفت.
متاسفانه برخی نمایندگان وظایف قانونی خود که در قانون مصرح شده و تاکیدات مقام معظم رهبری را به کنار گذاشته و چنان درگیر انتصابات وابستگان خود میشوند که این مسئله نفس جریان انقلاب را به شماره انداخته، انتصاب افرادی که تنها هنرشان همراهی و همسویی شخصی با نماینده و یا حافظ منافع فعلی و انتخاباتی نماینده و اطرافیانش بوده و جریان انقلاب و نیروهای شاخص آن به گروگان خواستهها و منافع نماینده درآمده است.
در کنار موضوع فوق متاسفانه بی توجهی و ناآشنائی مجموعه مدیریتی استان در مجمع تصمیم گیری استانداری مازندران با بدنه شاخص و توانمند جریان انقلاب و برنامههای دولت و مطالبات مردم که در رای گفتمانی ۹۰درصدی مردم استان به آیت الله رئیسی متبلور شده، زمینه دیگری برای سرخوردگی، انزوا و تفرق جریان انقلاب استان را پدید آورد.
استانداری با همه تلاش خود، به دلیل ضعف در بکارگیری نیروها و برنامههای گفتمانی و عدم مشارکت جریان انقلابی استان تا کنون نه تنها نتوانست انسجام و وفاقی میان نیروها برای رسیدن به اهداف و برنامه های دولت ایجاد نماید بلکه با این بی توجهی و بی برنامگی، امیدهای جریانی که پشتوانه رای ۹۰درصدی مردم را در سبد خود داشت ناامید گردانده و عملا ضربهای که به این جریان وارد نمود طیف مقابل جریان طی سالها نتوانست چنین ضربهای به جریان انقلاب استان وارد آورد و این مسئله شبهه ایجاد میکند که اتاق تصمیم سازی استانداری و برخی نمایندگان در گرو جریان مخالف جریان انقلاب باشد.
برخی مواقع این احساس دست میدهد استانداری محل ستاد انتخاباتی برخی نمایندگان و افرادی خاص و نفوذ کرده های حاضری خوری شده که در وقت حادثه هیچ هزینهای برای جریان انقلاب نداده و تنها هنرشان لابی و نفوذ بوده شده است.
البته بخشی از مشکلات فوق را میتوان نتیجه عدم انسجام در میان گروههای جریان انقلاب استان دانست و طبق اخباری که به گوش میرسد نیروهای شاخص جریان انقلاب استان با شناسایی این نقطه ضعف در حال نزدیک کردن مواضع با سایر جریانات همسو در استان بوده و با کنار گذاشتن افراد نفوذی سهم خواه که منشا عدم انسجام بوده، در مسیر درستی در حال طراحی و گام گرفتن هستند که نتایج آن بزودی اثرات خود را نمایان خواهد نمود.
استان مازندران استان عجیبی است، سرشار از موانع طبیعی که موجب میشود نیروهای پرتلاش و هدفمند و باانگیزه با عبور از هفت خوان مشکلات، آبدیده تر از قبل به سرمنزل مقصود برسند و در این میان بازنده کسانی خواهند بود که در ایجاد موانع تلاش میکنند و نیروهای انقلاب استان بزودی با انسجام خود موانع را رفع خواهند نمود.
- منبع خبر : اختصاصی تیرنگ