دکتر هادی ابراهیمی کیاپی، مدیر کل صدا و سیمای مازندران و استاد دانشگاه:
بیانات امروز مقام معظم رهبری باید فصل الخطاب همه افراد و گروههای سیاسی باشد، اگر این مواضع حکيمانه و عالمانه را در سه سطح مبنایی و مکتبی، تاریخی و همچنین سیاسی و دیپلماتیک بررسی کنیم به نتیجه خواهیم رسید که مذاکره با آمریکایی ها به صلاح جمهوری اسلامی نيست و کارنامه سیاه جنایات آمریکا در ایران هیچ گاه از حافظه تاریخی این ملت ایران محوشدنی نخواهد بود، کودتای 28 مرداد 1332 که اخیرا اسناد دخالت آمریکا در آن به صورت رسمی توسط سازمان سیا منتشر شد، شهادت دانشجویان در 11 آذر 1332، حمایت از استبداد شاهنشاهی، مصادره اموال ایران، هجوم نظامی به طبس، حمله به کشتی ها و سکوهای نفتی، ساقط کردن هواپیمای مسافربری، حمایت از گروهک های مسلح تروریستی مانند سازمان منافقین، حمایت و همکاری اطلاعاتی با ارتش صدام در جنگ هشت ساله و… تنها بخشی از کارنامه ننگین آمریکا در برخورد با ایران اسلامی است، آیا می توان حتی بدون یک عذرخواهی از کنار این همه جنایت گذشت؟ در کنار این همه پلیدیها و جنایت های دولت آمریکا که در تاریخ ماندنی شدند و فراموششدنی نیست و نباید هم فراموش بشود، مقام معظم رهبری 13 آبان 1401 در دیدار با دانش آموزان فرمودند: ” در بیشتر حوادث ضدّ ایرانی جای پای آمریکا را می شود دید؛ آن وقت اینها ادّعا می کنند که ما دلسوز ملّت ایرانیم … بعضی از این حوادث هم هنوز بین ما باقی است، و فراموش نکردهایم، ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد؛ این را بدانند، حرفی زدیم در این مورد، پای آن حرف ایستادهایم، در وقت خودش، سر جای خودش انشاءالله انجام خواهد گرفت”

و در دیدار با دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی باز تأکید کردند: ” قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر چه به گفتهی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیهی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ این هست امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقامشان را پس بدهند” درکنار این حوادث تاریخی علیه کشورمان، تجارب کشورهایی مانند لیبی، سوریه، افغانستان، مصر، سودان و دهها کشور دیگر که در برابر غرب زانو زدند و تسلیم شدند، نیز نشان میدهد که هزینه سازش بهمراتب بیشتر از ایستادگی در برابر ظالمان و زورگویان است، همچنان که برخورد منفعلانه دولتهای وقت ایران در جریان جنگ جهانی اول مرگ حدود 10 میلیون نفر و جنگ جهانی دوم نیز حدود 5 میلیون نفر از هموطنان را در پی داشت، در حالیکه هشت سال ایستادگی مقتدرانه در مقابل رژیم بعثی عراق که همانند جنگ جهانی توسط ده ها کشور حمایت میشد در نهایت با شهادت حدود 200 هزار نفر و پیروزی ایران اسلامی به پایان رسید.
فراموش نکنیم درموضوع آمریکا، معظم له با تمام شواهد و براهین موجود همواره “صریح” و “انقلابی” صحبت کرده اند و با لحنی “قاطع” و “بی تعارف” موضع گرفته اند، آنجا که فرمودند: سیاست ما در قبال آمریکا مشخص است و با رفت و آمد اشخاص تغییری نمیکند، اینکه چه کسی برود و بیاید برای ما فرقی نمیکند، بله، حتماً با آمدن افراد تغییراتی ایجاد میشود اما این تغییرات به ما ربطی ندارد و کاری به آن نداریم” این نکته از این جهت جالب است که رهبرانقلاب نسبت به دیگر کشورها چنین رویکردی ندارند و ملاحظات دیلپماتیک معمول را درباره سایر کشورها حتی با اسم نبردن علنی از آنان درنظر دارند.نکته دوم این است که رهبر انقلاب معمولا زمانی به موضوع آمریکا یا روسای جمهور این کشور ورود می کنند که حمله لفظی از طرف مقابل صورت گرفته باشد و ایشان در مقام پاسخگویی به ادعاها و دشمنی های طرف آمریکایی، سخنان شان را خطاب به ملت ایران و رسانه های داخلی و خارجی ایراد می کنند، خطاب هایی که سعی بر روشنگری پیرامون اقدامات و سیاستهای غلط آمریکا دارد و نوع خطاب قرار دادن و توصیف روسای جمهوری آمریکا از سوی رهبر انقلاب نیز قابل تامل است، بوش پدر با نظریه نظم نوین جهانی، کلینتون با تهدیدهای نظامی، بوش دوم با سیاستهای غلط در خاورمیانه، اوباما با ماجرای حمایت از حوادث ۸۸ شناخته می شوند و درباره دو رئیس جمهور اخیر نیز آنچه به وفور از آن صحبت میشود افول آمریکا و انحطاط این کشور است که به کرات در فرمایشات مقام معظم رهبری اشاره می شود.
دشمنشناسی و مسئله ارتباط و مذاکره با دولت آمریکا بهصورت خاص از پرتکرارترین مطالب در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که در سه لایه مبنایی و مکتبی، تجربه تاریخی و لایه سیاسی و دیپلماتیک قابل بررسی است، در بعد مبنایی و مکتبی معظم له با استناد به مبانی دینی می فرمایند:” ذات نظام سلطه و طاغوت دشمنی با جمهوری اسلامی است، آمریکا دشمن انقلاب است، ذات نظام سلطه اقتضا میکند که با نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی دشمن باشد؛ منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد. نظام سلطه اهل خیانت است، اهل جنگافروزی است.از منطقِ تجربه تاریخی نیز مقام معظم رهبری بارها فرمودند دشمنی آمریکا با ما از سال 1332 شروع شد با کودتای ۲۸ مرداد که به وسیله آمریکائیها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند، بعد از انقلاب نیز تصرف دارائیهای ایران، چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران، شلیک به هواپیمای مسافربری ما، آشفتهسازی امنیت منطقه، تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران، تحریم ما به قصد دشمنی، تلاش برای محاصره ایران در منطقه، تلاش برای مزدورپروری و اغتشاش در کشور، ایجاد فتنه داعش با هدف ناامنی ایران، تصویب قانون جامع تحریم سیسادا علیه ایران، فشار بر همسایههای ایران برای جلوگیری از ارتباط با ایران، جلوگیری از ورود ابزار پزشکی و امکانات غذایی به ایران نمونه هایی از دشمنی آمریکا با نظام مقدس جمهوری اسلامی بود.
بعد سوم و در منطقِ سیاسی و دیپلماتیک نیز مقام معظم رهبری بارها بدعهدی دولت آمریکا را گوشزد فرمودند و اینکه مذاکره در سایه تهدید و فشار، مذاکره نیست، اشاراتی نیز به بینفع و باضرر بودن مذاکرات داشتند و فرمودند رابطهی سیاسی با آمریکا برای ما مضر است،اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند، آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالی که با هم رابطهی سیاسی داشتند و عقلانیّت این است که انسان با یک چنین دشمنی، با خرد، با تدبیر، با حذر، با فریب نخوردن، با نزدیک نشدن به میدان توطئهی او، با وارد نشدن در میدانی که او ترسیم کرده باید پاسخ بدهد.با روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا که اردیبهشت ماه سال ۹۷ پس از رسیدن به مسند قدرت در کاخ سفید، توافق هستهای را که حاصل سالها مذاکره فشرده بین ایران و 6 کشور دیگر بود را قربانی بازی انتخاباتی و سیاست داخلی خود در آمریکا کرد و با نادیده گرفتن مواضع دیگران، یکطرفه از برجام خارج شد و روز به روز به تحریمها علیه ایران افزود و نهادهای ایرانی را در انواع و اقسام لیستهای سیاه قرار داد بار دیگر موضوع مذاکرات با آمریکا در لایه های اجتماعی و سیاسی مطرح می شود اما اگر هدف امریکایی ها گفتگو و مذاکره است، پس تحریم، ترور و تهدید به چه معناست؟ آیا پیش از این گفتگویی صورت نگرفته بود؟ برجام نتیجه چند دور و ساعت از مذاکرات دشوار و فشرده مقامات ایرانی و کشورهای قدرتمند جهان نبود؟
داستان درخواست مذاکره آمریکا به مانند فردی است که چک داده و بعد از مدت زمان کمی معلوم شده است که چک او بلامحل است، الان همان کلاهبردار اصرار به معامله با همان دسته چک را دارد، آیا عقل سلیم این را میپذیرد که از یک فرد کلاهبردار که چندین بار امتحان خود را پس داده است و الان هم رجزخوانی و خرابکاری میکند، دوباره چک دیگری قبول کرد؟ جالب است که اروپاییهایی که خودشان در هر سیاستی دنبال رو و همراه آمریکا بودهاند و خلف وعده کرده و به تعهداتشان پایبند نبودهاند تلاش دارند که نقش میانجی و ریش سفید را بازی کنند در حالیکه معمولا کسی ریش سفیدی میکند که حداقل میزانی از صداقت، عدالت و خوش نامی و خوش حسابی از خود به جای گذاشته باشد، خصوصیاتی که تجربه تاریخی ثابت کرده است نه در کشورهای اروپایی و نه در آمریکا وجود ندارد.