تیرنگ، وحیده برزه، معلم دانش آموختهی زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان
دوران ایران باستان یا تاریخ ایران باستان از پیدایش فرمانروایی ماد تا پایان شاهنشاهی ساسانی و حمله اعراب به ایران است. جشن های ایران باستان، به جشن های ملی و دینی ایرانیان در این دوران گفته می شود که از جمله مهمترین این مناسبت های باستانی، نوروز، مهرگان، جشن های آتش، گاهنبارها و جشن فرودگان بود. این جشن ها با حضور جمعی مردم شهر و روستا انجام می شد و در همدل شدن افراد جامعه، هم خویی و دمسازی آنان و تمرکز نیروی همبستگی و همکاری در میانشان، موثر بوده است. مردم در این جشنها شرکت میکردند و به وسیله تفریحات سالم و عیش و سرور و دست افشانی و آتشافروزی و پایکوبی، روان افسرده را شادابی میبخشیدند و خستگیهای فکری و جسمی را از تن و روان خویش میزدودند و خود را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده میکردند. همان طور که در مطالب پیشین این موضوع، بیان شد هر روز از ماه به نامی، نامگذاری می شد که در روزهای تطابق نام روز با نام ماه، جشن های ماهیانه برگزار می شد. در روز شمار سی روزه از ماه ایران باستان، هر روز به ترتیب اینگونه نامیده شده است: اورمزد، بهمن روز، اردیبهشت روز، شهریور روز، سپندار مذ روز، خرداد روز، امرداد روز، دی به آذر روز، آذر روز، آبان روز، خور روز، ماه روز، تیر روز، گوش روز، دی به مهر روز، مهر روز، سروش روز، رشن روز، فروردین روز، بهرام روز، رام روز، باد روز، دی به دین روز، دین روز، ارد روز، اشتاد روز، آسمان روز، زامیاد روز، مارسپند روز، انیران روز، که از این سی روز در شاهنامه فردوسی به 18 مورد از این ایام اشاره شد که در راستای مطالب گذشته، از بهرام روز ادامه می دهیم. در ادبیات مزدیسنا، بهرام فرشته پیروزی و نگهبان فتح و نصرت معفی شده که هنگام نبرد، هماوردان باید به او متوسل شوند و او را به یاری بخوانند. در میان ایزدان مینوی، بهرام به بهترین سلاخ مسلح است و بارها به صفت «اهورا آفریده» از او یاد شده است. بهرام ایزد قدرت است و در جنگ ها به کمک ایرانیان می آمده است و شاهان همواره اتشکده های خود را به این نام می ساختند تا با ستایش او قدرت پیروزی یابند. در شاهنامه هم اقدام به لشکر کشی ها در چنین روزی بیان شده است؛ چنانکه قیصر روم سپاهش را برای یاوری خسرو پرویز، در بهرام روز حرکت می دهد: ستاره شمر پیش با رهنمای/ که تا رفتنش کی برآید ز جای/ بجنبید قیصر به بهرام روز/ به نیک اختر و فال گیتی فروز. یا در زمان پادشاهی کسری انوشیروان آمده است: به بهرام روز و به خرداد شهر/ که یزدانش داد از جهان تاج بهر/ برومند شاخ از درخت قباد/ که تاج بزرگی به سر بر نهاد/ همه پادشاهی تو ویران کنی/ چو آهنگ جنگ دلیران کنی/ همه بدسگالان به نزد تواند/ به بهرام روز اورمزد تواند/ نگه دار از آن ماه بهرام روز/ برو تا در مرو گیتی فروز.
ارد روز یا ارت روز نام بیست و پنجم از هر ماه شمسی بود که به نام فرشته ای با همین نام که تمام لوازم خوشی و آسایش به او اختصاص داشت؛ نام گذاری شده بود. این روز را جامه نو می پوشیدند و سفر در این روز را خجسته می دانستند. خنیده به توران سیاوش گرد/ کز اختر بنش کرده شد روز ارد/ همی رفت سوی سیاوش گرد/ به ماه سفندارمذ روز ارد/ که تاج کیان یافت از یزگرد/ به خرداد ماه اندرون روز ارد. گویا ساختن خانه و شهر در این روز نزد ایرانیان قدیم مبارک بوده است چنانکه شهر شاپور گرد به دست شاپور ذوالاکتاف در این روز ساخته شد. یکی شارستان نام شاپور گرد/ برآورد و پرداخت در روز ارد.
و اما آخرین روز از روزهایی که در شاهنامه به آن اشاره شد آسمان روز است که روز بیست و هفتم از ماه را می نامیدند. متولدین این روز را دارای جمال و زیبایی می دانستند و اقدام به بنا و کشت و خرید و فروخت و بار یافتن به حضور سلطان و درخواست حاجت را در این روز روا می دانستند. در شاهنامه در داستان پادشاهی کسری نوشین روان این روز را مبارک می داند و می گوید: به فرخنده فال و به روز آسمان/ برفتند گرد اندرش خادمان.
مستندات تاریخی اینگونه نشان می دهند که در تقویم ایرانیان، هفته وجود نداشت و آن ها برای نام بردن روزها، نام روز را با نام ماه همراه می کردند مانند: خور روز از تیرماه. هر چند امروزه از این مناسبت ها و جشن ها یادی نمی شود ولی در متون کهن ادبیات فارسی، این آیین های شاد و ریشه دار، زنده به نظر می آیند و برای خوانش متون کهن از جمله شاهنامه فردوسی و فهم درست آن، آگاهی به گاهشمار ایران باستان، ضروری به نظر می رسد.