تیرنگ، دکتر هادی ابراهیمی مدیر کل صدا و سیمای مازندران و استاد دانشگاه:
این است آوای استراتژیستهای مسلک ساز و متفکران پرنخوتی که فقط اسم حقوق بشر و دموکراسی را در شیپورهای خود می دمند، دريغا و وااسفا از این همه ادعاها و دروغ ها و تحریف ها و خلاف واقع ها، راستی! دنیای غرب کجاست و سیاستمداران غربی در کجای تاریخ ایستاده اند؟ آیا وجدان های بشری در دنیای سیاست نباید به محاکمه ماکیاولیسم سیاسی و رسانه ای همان امپراطوری دروغ وتزویر بپردازند؟چگونه است در سپهر رسانه ای آنان که در جنگ روایت ها تولید می کنند و روی نیچه و چنگیز را هم سفید کردند اگر یک نفر بمیرد تراژدی است ولی اگر دهها هزار نفر در غزه به خاک و خون کشیده شوند تنها یک آمار است، این جاده یکطرفه خبری و جنگ روایت ها تا کجا سیر پیدا میکند؟آیا مفاهیمی مانند حقوق بشر، انسانیت و دموکراسی برای این جانیان بین المللی صرفا طنز نیست؟آیا سیاستمداران غربی در برابر این وحشیگری ها و بربریت مدرن خواهند توانست مواد عقلانی و احساس صحیح برای تمایلات افراد جامعه پیدا کنند؟ مگر نه این است که فقط در اینجا باید به نقل قول جرج جرداق توجه کرد آنجا که میگوید واضع و نویسنده اعلامیه جهانی حقوق بشر بیش از دوهزار نفر از متفکرین جوامع مختلف بودند یعنی همان افرادی که نه تنها سالیان متمادی در عافیت طلبی و رفاه زندگی کردند بلکه بدون تحمل هیچ سختی فهم درستی از انسانیت نداشتند، اما راستی! زندگی این انسانها کجا و زندگی واضع فرمان مبارک در نهج البلاغه کجا؟
حاکم امپراطوری بزرگی که لباسش را با لیف خرما پینه می زد با کفش ها و پیراهن وصله خورده که غذایش از نان جو بود، اگر غربگرایان متوهم با دیدن این تصاویر همچنان غرب را اتوپیا و آرمان شهر خود میدانند قطعا بین آنها و هابز، نیچه، ماکیاولی و شوپنهاور نمیتوان در تعریف از انسانیت تمایز ایجاد کرد.کدام منطق وعقل انسانی قبول می کند که بین جانیان و باند کودک کش صهیونیستی به سرکردگی نتانیاهو با چنگيز، تیمور، هلاکو، نرون، اسکندر، ابن ملجم و یزیدهای کوچک وبزرگ که تاریخ امروز را پر کرده اند تفاوتی وجود ندارد؟ اگر انسانیت معاصر در کنار این اشقیا و انسانهای گرگ صفت، پیامبران الهی چون ابراهیم خليل، موسی، عیسی، محمد، علی، ائمه معصومین علیهم السلام و همچنین سلمانها، مالک ها، ابوذرها، اویس قرنی ها، خمینی ها، خامنهای ها، سلیمانی ها، سید حسن نصرالله ها، سنوار ها و ضیف ها را نبيند و فریادشان را روایت نکند نه تنها در تاریخ سیر نمی کند بلکه در جهل مرکب است.عقل و تجربه ثابت کرده؛ با منطق اپیکوریان و ماکیاولیست ها، انسانیت و شرافت لجن مال شده پس بهتراست در عصر دور شدن بشریت معاصر از فضیلت های اخلاقی و انسانی، آرمانهای قرآنی و ارزشگرایانه خمینی ها و خامنهای ها در سپهر سیاست دنیای امروز روایت شود.اکنون نه تنها وقت محاکمه نتانیاهو و باند جنایتکارش فرارسیده است بلکه بهترین فرصت برای به چالش کشاندن آرمانشهر اینجهانی گرایی متفکران غربی است، از فوکویاما گرفته تا هابرماس آنانی که با بی اعتنایی به اصل کرامت انسانی در نظریه پردازی ها نه تنها سنت شکنی کردند
بلکه مسیر قانون شکنی را نیز هموار کردند تا جایی که نتانیاهو در قامت تيمورلنگ ها ونرون ها با براه انداختن سیل خون، نه تنها سهمگین ترین جنایات بشری را در تاریخ مرتکب شده است بلکه هیچ آبرو و حیثیتی برای تمدن غربی باقی نگذاشته وعملا تمدن غربی شکست خورده است.