اختصاصی تیرنگ/سرویس اجتماعی: تاریخ ایران مملو از داستان های رزمی است. از افسانه های اساطیری تا نبردهای ظفرمندانه ی تاریخ 2500 ساله اش. زمانی رستم و سهرابش نقل مجالس است و زمانی دلاوری دلیرمردانش. از آرش کمان گیر گرفته تفنگ سرپر ریسعلی دِلواری و میدان داری میرزای جنگلی. از افسانه ی رستم و سهراب تا […]
اختصاصی تیرنگ/سرویس اجتماعی: تاریخ ایران مملو از داستان های رزمی است. از افسانه های اساطیری تا نبردهای ظفرمندانه ی تاریخ 2500 ساله اش. زمانی رستم و سهرابش نقل مجالس است و زمانی دلاوری دلیرمردانش. از آرش کمان گیر گرفته تفنگ سرپر ریسعلی دِلواری و میدان داری میرزای جنگلی. از افسانه ی رستم و سهراب تا نبردهای سربازان هخامنشی و غیرت غیورمردان ایرانی در 8 سال جنگ تحمیلی. اما در این میان رشادت هایی وجود دارد که بیش از سایر داستان ها بر تارک ادبیات جنگی ما می درخشد. رویدادها و وقایعی که قلم برای نوشتن از آن نمی تواند کلامی پس و پیش کند و رخداد به خودی خود آنقدر گیرا و مخاطب ساز هست که هیچ جای خلاقیتی برای نویسنده نمی گذارد و تنها می تواند نقش یک راوی را ایفا کند.
یکی از همین رویدادهای تاریخی داستان شجاعت و فداکاری حسین فهمیده است. نوجوان 13 ساله ای که طی جنگ ایران و عراق موفق می شود خود را به خط مقدم جنگ برساند. در خط مقدم جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوستش، محمدرضا شمس در یک سنگر بودند که طی هجوم عراقیها، محاصره و محمدرضا زخمی میشود و حسین فهمیده با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند و به جایگاه قبلی خود بازگشته و مشاهده میکند که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنانند محمدحسین درحالیکه تعدادی نارنجک به کمر خود بسته بود، به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد و در همان حال، موفق میشود که خود را به تانک پیش رو رسانده و با استفاده از نارنجک، آن را منفجر کند. دشمن در این حال تصور میکند که حملهای صورت گرفته و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکند؛ درنتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و پس از مدتی، نیروهای کمکی نیز میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزین پاکسازی میکنند.
این رشادت و فداکاری نوجوان 13 ساله یکی از هزاران نمونه رویدادهایی است که نوجوانان و جوانان ایرانی جهت ایجاد و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران با اقدام به موقع و شجاعت مثال زدنی و البته درایتی بیش از میزان تجربه و سن و سال شان رقم زدند. این گونه داستان های واقعی نشان می دهد که سرنوشت هرکشوری بیش از آنکه محصول اراده و خواست رجال و دولتمردان آن باشد، برآمده از اندیشه و تفکر نوجوانان و جوانانی است که نقشه ی راه مسئولان و رجال خود را ترسیم نموده اند. سالیان متمادی درگیری در نظام مشروطه و همچنین در دوران حکومت پهلوی نشان داد که چنانچه اراده قشر فعال و پویای یک جامعه که متشکل از دانش آموزان، دانشجویان، نوجوانان و جوانان یک کشور است برانگیخته شود، اداره کردن و هدایت کشورشان به دست افرادی نابخرد، ظالم، بی توجه به ملت و منفعل در مقابل استکبار را برنمی تابند، که در این صورت آن قدرت رو به افول می رود.
اینک که بیش از 40 سال از عمر عزتمند انقلاب اسلامی می گذرد بی شک حضور هوشمندانه و جسورانه ی نوجوانان و جوانان وطن در بزنگاه ها و آزمایش های بزرگ تاریخی، برگه ی ضمانت بقای نظام است. شاید هیچ کس به اندازه ی رهبر کبیر انقلاب اسلامی نوجوانان را از ارکان استحکام بخشی به نظام ندیده باشد، در آن جایی که می فرمایند: “رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود، که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.”
در همین راستا مقام معظم رهبری با تاکید بر نقش بی بدیل نوجوانان در نگه داشت کشور در مقابل دسیسه گران می فرمایند: “زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده، از اصالتهای دفاع مقدس میباشد.” جمله ی ارزشمندی که مقیاس و معیار اعتبار بخشی به ایستادگی و فداکاری نوجوانان است.
اینک در جنگ نرم با دشمن در حوزه های اقتصادی و فرهنگی با بهره گیری از این فرمایشات ارزشمند و فرصت دهی به نوجوانان و استفاده از نظرات و اندیشه هایشان و توجه به نیازهای به حق شان، این سربازان عرصه ی جنگ نرم را دریابیم و نگذاریم بی خردی و بی مسئولیتی برخی از مسئولین در عرصه های مختلف، بسترساز رسوخ دشمن به اندیشه ی پاک و مطهر آنان شود و با توسل به خلاها و کم کاری های دولتمردان، نوجوانان را از مسیر اعتقادی و درست شان منحرف سازد.