یادداشت وارده، سید ابراهیم علوی:
به مناسبت گرامیداشت هفته مازندران برنامه های مختلفی در استان برگزار شده است که نقد و بررسی آن برنامه ها در این یادداشت نمی گنجد؛ اما آنچه که نگارنده را برای نوشتن این یاداشت ترغیب کرده، مواضعی است که در قبال نقد بجای فرمانده سپاه کربلا نسبت به اصلاح ریل گذاری فرهنگی استان بیان شد.
پر واضح است، برای تقویت مؤلفهها و عناصر هویتی ضروری است که همهی افرادی که تریبونها و کرسیهای فرهنگی در اختیار دارند، به وظایف خود در حفظ و تبیین ارزشهای اصیل انقلاب عمل کنند. اگر یک جریان انقلابی به نقد انحرافاتی، مثلاً در همین برنامههای هفتهی مازندران، میپردازد، باید این صدا مورد حمایت قرار گیرد و از خاموشی آن جلوگیری شود. تنها در سایهی همبستگی و تلاش جمعی برای روشنسازی مفاهیم هویتی است که میتوان گفتمان انقلاب را زنده نگه داشت و به نسلهای آینده منتقل کرد.
دفاع از ارزشها و اصلاح امور فرهنگی مستلزم هزینه است، شجاعت میخواهد و ایستادگی. اما بهراستی چرا در برابر غفلت از هویت مازندران و بازنمایی سطحی از آن، بسیاری از دلسوزان انقلاب گرفتار مارپیچ سکوت شدند؟
چندی پیش فرمانده سپاه مازندران در جریان جشنواره “کئی پلا” در ساری با شجاعت تاکید کرد که ما مخالف شادی و نشاط مردم نیستیم؛ ولی وقتی متولیان فرهنگی به جای ترویج فرهنگ اصیل مازندران، سطحینگری را ترویج می کنند، دیگر سکوت جایز نیست.
بنایی بر دفاع از شخص ندارم، حرفم از گفتمان مازندران یکپارچه با هویت های اصیل آن است، عین وطن دوستی و وطن پرستی است که گفته شده، مردم را با عناصر هویتی اصیل مازندران آشنا کنید، نه با ملعبه قرار دادن فرهنگ اصیل برای ساعتی خوشگذرانی! اگر قرار بود رژیم منحوس گذشته برگزار کننده چنین جشنوارهای باشد، غیر از همین خوشگذرانی سطحی و رقص و لودگی بود؟!
مگر نه اینکه در روز مازندران باید به مازندران یکپارچه رسید؛ آیا جشنوارهای که به نام مازندران و برای بزرگداشت فرهنگ آن برگزار میشود، باید با برنامههایی خالی از هویت پر شود؟ جوانان و نوجوانان این استان حق دارند که با ارزشها، سنتها و هویت اصیل زادگاهشان آشنا شوند. جشنوارهای که میتوانست فرصتی برای معرفی تاریخ و فرهنگ مازندران باشد، چرا به جشنی ظاهری و بی معنا تبدیل شده که بیشتر طعم تلخ خودتحقیری و تقلید از جشنواره های خارجی دارد تا طعم هویت شیرین فرهنگ بومی.
هویت مازندران تنها یک واژه نیست؛ بلکه ریشهای پرمایه است که این سرزمین و مردمش را از گذشتهای پربار تا به امروز سر پا نگه داشته است. اما آیا درخت تنومند هویت مازندران با ریشههای اسلامی، دینی و انقلابی، جایی برای رشد در نسلهای جدید پیدا خواهد کرد، وقتی متولیان فرهنگی، که در جایگاه حفاظت و تقویت این میراث ایستادهاند، مسیر را به سمت سرگرمیهای بیمحتوا کج کردهاند؟ این هویت، نه با رویدادهای بیکیفیت بلکه با موسیقیهای اصیل مازندرانی که دارای مضامین زیبا، هنرهای بومی، شعرهای ماندگار، آیینهای کهن و خاطرات پرشور شهدای این خطه معنا می گیرد. در حالی که جشنوارههای سطحی و تقلیدی بیش از آنکه شایسته مازندران باشند، شبیه ویترینی برای فریفتن افکار و هویتی بیجان را به نمایش می گذارند.
در چنین فضایی، نقش جریان انقلابی و افرادی که ادعای دلسوزی دارند، بیش از پیش در کانون توجه قرار میگیرد. جامعهای که هویت فرهنگی و تاریخی خود را به حاشیه براند، راه تعالی را گم کرده و نمیتواند نقش موثری در تبیین فرهنگ دینی و ملی خود ایفا کند.
حال باید پرسید، چرا جریان انقلابی در برابر بیهویتی فرهنگی برخی جشنوارهها سکوت کرده اند؟ چرا آنانی که تریبون چه در فضای جامعه و چه در بسترهای فضای مجازی دارند، حاضر نیستند این انحرافات را به چالش بکشند؟ چرا نباید از این فرصتها برای تقویت باورهای دینی و فرهنگی مردم بهره بگیرند؟ مسئولان فرهنگی و نخبگان استان، اگر به ادعای خود، متعهد به خدمتاند، چرا فرهنگ مازندران را با شاخصهای اصیل آن معرفی نمیکنند و به حفظ میراث واقعی این سرزمین آنچنان که شایسته است نمی پردازند.
جامعه انقلابی در مقابل تحریفهای کاسبان چسبیده به صندلی، صریح و شفاف بایستد. اینکه عده ای تلاش می کنند با نقاب دروغین آزادی، فرهنگ بومی و معنویت جامعه را قربانی اهداف غیرصادقانه خودکنند به هیچوجه پذیرفتنی نیست. آزادی و شادی حقیقی درسایه هویت فرهنگی اصیل معنا پیدا می کند که از دین و معنویت جدا نیست. مردم مازندران نیز حق دارند که جشنوارههایشان بازتابی از ارزشها، شهدا و فرهنگ حقیقی و عمیق این دیار باشد.
مگر فرهنگ بومی مازندران با همان هنرها و آیین های کهن، کمتر از این نمایشهای سطحی و بی محتوایی است که امروز در این برنامه ها به نام فرهنگ عمومی عرضه میشود؟
متصدیان امور، باید در برابر مردم پاسخگو باشند. سهم فرهنگ شهدایی مازندران در این جشنوارهها چیست؟ چرا یاد و نام و سبک زندگی بومی عزیزان، که نماد عزت و هویت این سرزمیناند، جایی در چنین برنامههایی ندارد؟ فرهنگ شهدایی که خود مولفهای برای تقویت هویت و انگیزه جوانان است، میتوانست چراغ راهی برای جشنوارههای بومی باشد.
مردم مازندران هویتشان را سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند و اکنون از هرگونه تحریف یا نادیدهگرفتن آن بیزارند. اما اگر تریبونداران، روحانیون و صاحبان رسانه در برابر این کجرویها موضع شفاف نگیرند، فرهنگ و هویت اصیل مردم مازندران هر روز بیشتر قربانی منافع سطحی انگارانه عدهای خواهد شد. این مردم، شادمانی و نشاط اصیل میخواهند؛ نشاطی که با ارزش ها اصیل و بومی آنها همخوان باشد و از ریشهها و سنتهای کهن مازندران سرچشمه بگیرد.
مردم با اصل و نسب مازندران اجازه نمی دهند فرهنگ بیاصالتی که با عنوان جشنواره به این مردم عرضه میشود، بر ارزشهای اصیل و هویت فرهنگی جامعه غالب شود. مردم این استان آگاهاند و به فرهنگ خود وفادارندو انتظار دارند که همه، بهویژه جریانهای انقلابی و مسئولان، به دفاع از این هویت برخیزند و نگذارند فرهنگ اصیل مازندرانی به حاشیه رانده شود و جای خود را به سرگرمی های سطحی و بدون پیام و محتوا بدهد.