نقدی بر بیانیۀ ۱۸۰ فعال سیاسی
نقدی بر بیانیۀ ۱۸۰ فعال سیاسی
وحدت سیاسی بی‌نظیر مردم، سلبریتی‌ها، صاحبان مشاغل و حتی دگراندیشان در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران و لبیک گسترده به ندای مقام معظم رهبری، با حمایت قاطع و بی‌قید و شرط از نیروهای مسلح و کمک مداوم به سایر قوا برای حفظ آرامش، به ویژه آرامش اقتصادی و سیاسی، محقق شد.

دکتر هادی ابراهیمی مدیرکل صدا و سیمای مازندران و استاد دانشگاه:

 

 

وحدت سیاسی بی‌نظیر مردم، سلبریتی‌ها، صاحبان مشاغل و حتی دگراندیشان در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران و لبیک گسترده به ندای مقام معظم رهبری، با حمایت قاطع و بی‌قید و شرط از نیروهای مسلح و کمک مداوم به سایر قوا برای حفظ آرامش، به ویژه آرامش اقتصادی و سیاسی، محقق شد. این وحدت، بر خلاف برنامه‌ریزی‌ها و سیاه‌نمایی‌های آمریکا و اروپا و صهیونیست‌ها در سال‌های اخیر، به ناکامی متجاوزان نظامی به خاک مقدس وطن انجامید و خشم خفت‌بار دشمنان را برانگیخت و آنها را مجدداً به فکر انداخت که از برخی فرهیختگان عمدتاً غرب‌باور سوءاستفاده کرده و از قلم و وجهه آنها برای راه‌اندازی جریانی نو به منظور کاهش آمار غرورآفرین وحدت سیاسی استفاده نمایند.
در اولین گام، اقتصاددان‌های نئولیبرال وارد میدان شدند تا با دلسوزی هدف‌دار به نام معیشت که پاشنه‌آشیل نظام در سال‌های اخیر بوده و قربانی تحریم‌های فلج‌کننده دشمن شده بیانیه‌ای صادر کنند، آنان با نادیده گرفتن اقتداری که با امداد الهی به دست آمده، به این امید که گشایشی در اقتصاد ملی به وجود آید به شدیدترین شکل ممکن توافق ننگین با متجاوزان را به مقامات نظام پیشنهاد می‌دهند. این نگاه تلخ و تسلیم‌مآبانه در حالی مطرح می‌شود که ما در میز مذاکره با همین غرب بودیمْ مذاکراتی که خود غربی ها اعتراف کردند طرح فریبی بیش نبوده و هدف از آن غافلگیری نظامی ایران بود و حتی از ۸ ماه قبل در تدارک بزرگ‌ترین تهاجم نظامی به یک کشور خارجی بودند.کارشناسان دلسوز از این بیانیه متوجه می‌شوند که ما باید از موضع اقتدار دست کشیده و با تسلیم و تقدیم همه توانمندی‌های هسته‌ای، موشکی، پهپادی، صنعتی، دارویی، نانو و سایر علوم نوپدید از این ایده‌ لیبی و سرنوشت تلخ آن در ایران پیروی کنیم تا خیال غرب از جانب ایران راحت شود و لیبی دوم یا سوریه دوم در این منطقه شکل گیرد.
اقتصاددان‌های امضا‌کننده این بیانیه که نشان داده‌اند فاقد تحلیل سیاسی عمیق و دغدغه‌های ملی هستند، خواهان دراز کردن دست نیاز به سوی آمریکا و غرب و حتی اسرائیل شده‌اند که جز به نابودی ما فکر نمی‌کنند و تنها در شرایطی به ما توجه می‌کنند که با ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران و نابودی زیرساخت‌های اقتصادی، نظامی و علمی، کشتار گسترده مردم و تجزیه ایران عزیز به ۴ تا ۶ کشور کوچک و ضعیف زمام امور را به دست خائنین سپرده و در مقابل دوربین‌ها با غرور و تکبر بگویند: “ما کشورهای حرف گوش‌کن را می‌پسندیم.” و در عین حال باید ذلیلانه بگوییم که مشکل معیشتی مردم حل شده استوا اسفا بر چنین فرهیخته‌نمایی که در مقام حکمرانی هرّ و بِر را گم کرده‌اند و عینک سبز غرب را به چشم گذاشته و کاه زرد را با علف سبز اشتباه می‌گیرند.بالاخره نمردیم و دیدیم آنهایی که از ابتدای وحدت سیاسی اخیر در ذیل جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مقامات و رسانه ملی را به شکستن این وحدت متهم می‌کردند، چگونه شروع به مأموریت جدیدی تحت عنوان “اقتصاد ملی، اما به کام غرب” کرده و برخی اقشار از مردم را از اردوگاه وحدت ملی جدا کرده‌اند
بسیار تأسف‌بار است که این اندک مدرسین دروس اقتصادی دانشگاه‌ها، برخلاف خیل گسترده اساتید اقتصاد در دانشگاه‌های کشور، غرب را نشناخته و نمی‌دانند که آمریکا و غرب نه تنها تحریم‌های گسترده موجود را لغو نخواهند کرد، بلکه هر روز بر دامنه آن افزوده و حتی به استناد مصوبه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی اتمی و یا احتمالا شورای امنیت در آینده، به زور متوسل می‌شوند تا همه زیرساخت‌های اقتصادی ما را نابود کنند، راه حل تنها اتکا به توانمندی‌های داخلی و تکمیل پروژه‌های مربوط به اقتصاد مقاومتی و تولید محور است.ترامپ، نسخه دوم ترومن، رئیس جمهور دیوانه آمریکا در جنگ جهانی دوم است و امید به صلح و برقراری روابط بدون تنش و برد-برد، خیال خامی است که فقط ساده‌لوح‌ها و خوش‌باورها می‌توانند چنین رؤیاهایی را در سر بپرورانند و یا ترویج کنند تا دیگران را بفریبند.تیترها و مقدمات به ظاهر همراه و دلسوزانه این بیانیه، از سر خیرخواهی نیست، بلکه شبیه عملیات فریب بازها و شاهین‌های دست‌آموزی است که ادا درآورده و مأموریت‌شان، تعیین مسیر جدید برای سایر شاهین‌ها جهت انتقال آن‌ها به دامگه صیادان زبردستی است که با تربیت چنین شاهین‌هایی، استقبال دسته‌های پروازی شاهین‌ها را از آب و دان‌های مرگبارشان به انتظار نشسته‌اند!
راستی اگر امدادهای غیبی و علنی الهی، رهبری‌های داهیانه مقام معظم رهبری، اجتماع اعجازگونه مردم در طرف درست تاریخ، آمادگی و ایستادگی حیرت‌انگیز نیروهای مسلح و روایتگری حماسی و تأثیرگذار رسانه ملی و نیز عبرت عمومی از تجارب تلخ گذشته نبود، امروز سرنوشت ایران عزیز ما چگونه رقم خورده بودپندها و عبرت‌های سال‌های اخیر را منصفانه بشمارید تا بفهمید که مرتکب چه انحراف عظیمی شده‌اید و به یاد داشته باشید که مردم بصیر ما دیگر فریب اشک‌های تمساح‌های به ظاهر دلسوز را نمی‌خورند، چون حنای شما دیگر پیششان رنگ ندارد.یادمان باشد که مؤمنان از یک سوراخ حتی دوبار هم گزیده نمی‌شوند اما ما چند بار باید گزیده شویم.در پایان باید به این بیانیه نویسان خام‌اندیش، این سخن حافظ را یادآور شد که” بر در ارباب بی‌مروت دنیا / تا چند نشینی که خواجه کِی به در آید”