نعره به‌جای منطق؛ توسعه قربانی عربده‌کشان بی‌خرد نمی‌شود
نعره به‌جای منطق؛ توسعه قربانی عربده‌کشان بی‌خرد نمی‌شود
توسعه، راهی روشن اما پیچیده است که تنها با چراغ عقل، خرد جمعی، گفت‌وگو و آرامش می‌توان آن را پیمود؛ نه با نعره، تهدید و رفتارهای قلدرمنشانه.

 

 

تیرنگ، محمدعلی نوبخت

توسعه، راهی روشن اما پیچیده است که تنها با چراغ عقل، خرد جمعی، گفت‌وگو و آرامش می‌توان آن را پیمود؛ نه با نعره، تهدید و رفتارهای قلدرمنشانه. در روزگاری که جوامع پیشرفته، سرمایه حقیقی خود را نه بر قدرت بازو، بلکه بر توان اندیشه، نظم نهادی، اجماع و قانون‌مداری بنا نهاده‌اند، هنوز عده‌ای ساده‌انگارانه می‌پندارند که با فریاد و هیاهو می‌توان مسیر گفت‌وگو، تصمیم‌سازی و حرکت جمعی را به نفع خود منحرف ساخت. واقعیت آن است که خشونت‌طلبان، دشمنان حقیقی عقلانیت و گفت‌وگوی سازنده‌اند. آنان با ایجاد فضای رعب، التهاب و اختلال در نظم جلسات و نهادها، نه‌تنها هیچ دستاورد مؤثری خلق نمی‌کنند، بلکه به سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی، همدلی سازمانی و کارآمدی اجرایی، آسیب جدی وارد می‌سازند. تاریخ هیچ فرد و جامعه‌ای را به‌خاطر فریادهای خشن و توهین‌های بی‌منطق تقدیر نکرده است. هیچ تمدنی در سایه عربده و ترس، شکوفا نشده و هیچ نهادی با بی‌احترامی و آشوب، به رشد نرسیده است. پیشرفت، از دلِ آرامش، گفت‌وگو، تعقل و مشارکت متولد می‌شود. جایی که استدلال خاموش گردد و فریاد جای منطق را بگیرد، نه تصمیم درستی گرفته می‌شود و نه مسیر توسعه‌ای گشوده خواهد شد. ارکان توسعه، به‌روشنی مشخص‌اند که به شرح زیر می باشد:

*۱. ایجاد نهادهای پایدار، مستقل و حرفه‌ای*

*۲. تقدم قانون بر اشخاص و تحقق عدالت ساختاری و رویه‌ای*

*۳. تصمیم‌سازی مبتنی بر داده، تحلیل و منطق، دور از هیجان و هیاهو*

*۴. رعایت انضباط فردی و اجتماعی، وقت‌شناسی و احترام به قرارداد*

*۵. گسترش رقابت سالم در اقتصاد، سیاست و فرهنگ و حذف رانت و تبعیض*

*۶. ارتقاء فرهنگ گفت‌وگو و تقویت عقلانیت جمعی*

*۷. اندیشه‌ورزی جهانی و پرهیز از ذهنیت بسته و انزواطلب*

*۸. آموزش و توانمندسازی نیروهای انسانی*

*۹. استقلال نخبگان و اندیشمندان از حاکمیت‌های اقتدارگرا*

*۱۰. استقرار نظام تصمیم‌گیری عقلانی، علمی و مشارکتی*

این مؤلفه‌ها، در کنار درک عمیق از اهمیت زمان، بهره‌وری و نظم در اجرا، موتور پیش‌ران هر جامعه رو به جلوست. رفتارهای متکبرانه، هیجانی و پرخاشگر، نه نشانه اقتدار، که عموماً نشانه‌ای‌ست از ترس، ضعف درونی، فقر فکری و ناتوانی در فهم پیچیدگی‌های جامعه امروز. بزرگی، به صدا نیست؛ به فهم است. به وقار، به منطق و به دلسوزی می باشد و در این مسیر، اگر درهای گفت‌وگو گشوده نشود، اگر تفاهم، جای خود را به تعصب دهد و اگر فضا به جای خردمندان به عربده‌کشان سپرده شود، توسعه‌ای در کار نخواهد بود. از این‌رو، فریادهای توخالی و پرخاشگری‌های نمایشی در محافل عمومی، نه تنها راهی به پیش نمی‌گشاید، بلکه رسوایی برای گوینده و مانعی برای حرکت جمعی به دنبال دارد. *نگذاریم فریاد، چراغ عقل را خاموش کند.آینده از آن کسانی‌ست که با تفکر، گفت‌وگو، نظم و کار تیمی پیش می‌روند؛ نه آنان که با زور، هیاهو و تهدید، در پی جلب توجه‌اند.*