تیرنگ، شهریار شیرخانی
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا اخیرا در سخنانی، امید کشورش برای ضربه زدن به ایران بزرگ را بر برنامه ذیل تصویر نمود:
“”دو گروه بزرگی داخل نظام که روبروی هم ایستاده اند و کشور را دو قطبی نموده اند””
هدف از این دو گروه بزرگ کدام است؟
دلایلی که روبروی هم ایستاده اند؟
چگونه کشور را دوقطبی کرده اند؟ چه باید کرد؟
این دوگروهی که منافع ملی را بپای منافع جناحی خود ذبح مینمایند و چنان در حذف و نابودی یکدیگر متعصب شده اند که چشمشان پس زمینه ای بنام منافع ملی که در حال تخریب است را نمیبیند.
دعوا را جایگزین گفتکو کرده اند و چنان بر سر هم عربده میکشند و در صدای هم هلهله و فریاد می کنند تا صدای مقابل را کسی نشنود و غافل از اینکه این ضربات مهلکی که به سمت یکدیگر میزنند، منافع ملی را هدف قرارداده. لجاجت را به آنجا رسانده اند که هرکدام اگر شب ببیند، روبرو از سر لجاجت الزام دارد تا خلافش را ببیند مبادا که اگر نقطه اشتراکی پیدا شود پیروان خود را از دست دهند.
برای طرف مقابل حتی آرزوی موفقیت نمیکنند.
فراموش کرده اند دو برادر، اختلاف نظرشان باید برمبنای چگونگی رسیدن خانواده به موفقیت باشد نه اینکه “تو نباید موفق شوی”
با این نقشه راه، از جریانی هم افزا برای حل مشکل در حال تبدیل شدن به خود مشکل میباشند.
استراتژی خود را چنان نهاده اند که پیروانشان نباید حتی صدای مقابل را بشنود.
تغذیه این دوگروه از پیروانی است که بدون شناخت از اهداف باطنی و نتایج این دوقطبی، با تعصب نسبت به مواردی که رهبران این قطبها برای اهداف شخصی و یا نادانی به خورد پیروان خود میدهند بعنوان هیزمهای این آتش افروزی عمل مینمایند.
اینجا همان نکته مهمی است که رهبری معظم به دفعات فرمودند که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاحطلب، من انقلابی هستم.
یک انقلابی، حتی اگر قرابت فکری به هرکدام از این جریانات نیز داشته باشد، متعصب و عمله جریان نیست، بلکه باید تفکر داشته باشد و به مصالح انقلاب، مردم و کشور نگاه نماید که آنچه میگوئیم و عمل میکنیم آیا صحیح میباشد و با منافع ملی منطبق می باشد یا خیر؟
مطمئنا بیشتر پیروان این دو قطب، هدفی جز منافع ملی ندارند، لذا قبل از اینکه تبدیل به بلندگوهای جریانی شوند باید فیلتری در ذهن خود ترسیم نمایند که این فیلتر اولا راستی آزمایی نموده سپس منافع ملی را تشخیص دهد و سوم اینکه همه افراد در چارچوب نظام را به رسمیت بشناسد.