تیرنگ،
هادی ابراهیمی کیاپی دانشیارعلوم سیاسی دانشگاه
در ادامه روند تحول گرایانه دستگاهها و ارگانهای تأثیرگذار از جمله رسانه ملی، شاهد گذر حرفهای رسانه ملی از سریالهای تاریخی و طنز و داستانی مانند گیل دخت، آتش و باد، چشم بندی، نیکان و سوران، رفته رفته به سریالی جدی، جامع و به روز رسیدیم که با توجه به مشارکت قوه قضائیه، میتوان آن را محل تلاقی خوشایند و امیدبخش دو سند تحول در قوه قضائیه و رسانه ملی تلقی کرد.
سریال بازپرس با زبان تلویحی به همه ناظران همگانی و کارشناسی تفهیم کرد که تنها راه برنده شدن در جنگ روایت ها، به دست گرفتن ابتکار روایت اول است و دو شرط اصلی انجام روایت اول، شجاعت و صداقت و شرط مکمل آن مهارت حرفهای است.
سریال بازپرس که نتیجه مطالعات دو ساله تیم نویسندگی و سناریستها از پروندههای تخلفات کلان و یا همان دانه درشتها است، بطور همزمان و کاملا مرتبط با هم به مافیاهای بزرگ مالی ورود میکند که یکسر آن افراد وامدار و مدیران سفارشی و تحت حمایت و در سر دیگر آن مافیاها و دلالها و نوکیسههایی مانند آقازادههای متخلف قرار دارند که تا کنون ورود به چنین پروندههایی تابو محسوب شده و با سرنوشت اداری افراد پاکدست بازی میشد؛ بنابراین میتوان گفت که سریال بازپرس، ساختار شکنی و صراحتا تابوشکنی کرده و زنگ خطر این دو ارگان را زیر گوش متخلفان قدرتمند و یا متعلقان به حلقههای قدرت به صدا در آورده تا طبق یک رسم جوانمردانه، غافلان با بیداری قانونی و حقوقی خود را نجات داده و پای خود را از این گلیم جمع کرده و به حق و حقوق خود واقف و قانع شوند و در مقابل متخلفان حرفهای نیز، کارت زرد گرفته و مترصد دریافت کارت قرمز در ادامه اپیدمی شدن روندهای قاطع پیگیری و تعقیب قضایی باشند
سریال بازپرس علاوه بر پیامهایی که برای متخلفان و رانت خوارها و مافیاها و فریب دهندگان و فرارکنندگان از پرداختهای حق و حقوق دولت دارد، بهترین فرصت برای الگوسازی و معرفی سرمشق برای قضات و جایگاههای مختلف قضایی است که طی آن استانداردهای لازم برای نقش آفرینیهای مطلوب در محاکم صالحه قضایی تعیین و ارائه میشود
از نکات فوق العاده مثبت این سریال، برائت جویی و اتهام زدایی نظام از خود در خصوص سلسله تهمتهایی است که همواره در حواشی خبرهای تلخ رسانهای شده و یا در گروههای مجازی، متوجه حاکمیت و قاطبه مسئولین و نیز علاقهمندان به نظام میشود
اگر چه بلحاظ فنی، سریال بازپرس خالی از اشکال نیست و میتوان گفت که آهسته آهسته حاشیهها در تکاپوی چیره شدن بر متنها هستند، اما بلحاظ محتوایی و رویکرد اجتماعی، به اندازهای جذاب است که ما را به آینده شفاف رهنمون میکند و آن اینکه شرایط چامعه به سمت و سویی سوق پیدا کرده که برای مدیران متخلف حیاط خلوتی باقی نماند
بازدید غیرهمزمان رئیس قوه قضائیه و رئیس رسانه ملی از پشت صحنه این سریال، بیانگر دغدغههای گسترده مسئولین پاکدست از پدیدههای کمرشکن و مردافکن اختلاس و ارتشاء و رانت و احتکار و زیرمیزیها و سایر عناوین دریافتهای غیرمجاز و غیر قانونی است که متأسفانه در غالب افکار عمومی نه تنها این دغدغهها دیده و شنیده نمیشوند، بلکه همدست و هم کاسه هم تلقی میشوند
بنابراین سریال خوش ساخت بازپرس با برخورداری از تهیه کننده، کارگردان، نویسنده و بازیگران بسیار حرفه ای، مقدمهای برای بازگرداندن اعتمادهای عمومی مردم به نظام و بازپس گیری اعتبارهای آسیب دیده به واسطه سلسله دستبردها و خیانت در امانت در پروندههایی مانند صندوق بازنشستگی فرهنگیان، دکل مفقود شده، تخلفات بزرگ در صنعت فولاد، تخلفات در حوزه بانکها و پدیده وامهای نجومی صدها میلیاردی بدون ضمانت کافی، فرارهای مالیاتی، فرارهای گمرکی، محکومیتها و معافیتهای مشکوک قضایی و دهها عنوان ریز و درشت متخلفانه تلقی میشود که در نوع خود نشانه به بار نشستن پیگیریهایی است که برای تحقق سندهای تحول در قوه قضائیه و رسانه ملی انجام گرفته و میگیرد.
در فراز پایانی باید تأکید کنم که رسانه ملی در ادامه تحول خواهی خویش، به سراغ سایر قوا و دستگاههای ذیربط خواهد رفت و در تکاپوی زیر و زبر کردن تخلفات تل انبار شده، سراغ یکی یکی از مسئولین ادوار گذشته رفته و به تعبیر امام علی (ع) حق الناس و بیت المال را از کابین زنان متخلفین بیرون خواهد کشید و به عبارتی خواب خوش را از چشمانشان خواهد ربود.
پیام مثبت این سریال، بی تعارف بودن آن حتی با نهاد مشارکت کننده یعنی قوه قضائیه و اشاره مستقیم به بدعملیها و نیز بی عملی حتی قضات است، پدیده شوم آقازادگان متخلف، مدیران کج دست، دلالهای فاسد و فاسدکننده، شرکتهای متخلفی که قارچ گونه رشد کرده اند، سوءاستفاده از مدارک و هویت اقشار پائین دست، تبعات جرم خیزانه عدم انجام تعهدات صندوقهای مالی و تبانیهای پشت صحنه موجه نماها با غیرموجه ها، عوارض و تبعات ترجیح رابطهها بر ضابطهها و دهها گزینه موذی و آزارنده در این سریال مورد پردازش قرار گرفته و نتایج تلخ آنها در کامها احساس شد.
علاوه بر پردازش نکات منفی، نکات مثبت قابل تأملی نیز در آن مورد توجه قرار گرفته که بطور مثال میتوان از گرایش همسر بازپرس به خدمت آموزشی در مناطق محروم و پرهیز از پارتی بازی و رانت خواهی توسط بازپرس و خانواده اش سخن گفت که سرتاسر آموزنده بود.
در پایان جا دارد از جناب آقای دکتر جبلی ومجریان سند تحول قدردانی کنم که در عمل به وعدههای داده شده، صادق الوعد بوده و رسانه ملی را از گروگان سلبریتیهای غیرمتعهد به آرمانهای شهدا نجات داده اند و بوی برخورداری مردم مسلمان از رسانهای متعهد به مشام میرسد و این برنامه، مثل همه سندهای تحول، نگاه ما را به آینده، مثبت و امیدآفرینتر از گذشته مینماید.