تیرنگ نیوز -روزبه مفیدیان*: واژه «نخبه» در قرن هفدهم برای توصیف کالاهایی با مرغوبیت خاص به کار میرفت و بعدها برای اشاره به گروههای اجتماعی برتر، کاربرد یافت اما در قرن نوزدهم «نخبهگرایی» بهعنوان یک مکتب فکری در علم سیاست و جامعهشناسی سیاسی مطرح شد. امروزه نیز نخبهگرایی یکی از الگوهای رایج در جامعهشناسی سیاسی و از شاخصههای تأثیرگذار بر فرآیند تصمیم سازی و بر سیاستهای راهبردی شمرده میشود.
«نخبه، به استناد ماده ۴ اساسنامه بنیاد ملی نخبگان به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق میشود که اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگسازی و مدیریت کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت و کارآفرینی، نبوغ فکری وی در راستای تولید و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی کشور شود»
البته فرد نخبه در هر حوزهای خواه سیاسی، خواه اجتماعی، خواه فرهنگی باید بتواند، پدیدهها را در سطوح مختلف و حتی داخلی و بینالمللی بررسی کند و آینده را از پیش ببیند و راهکارهای هوشمندانه برای مدیریت حوادث و پدیدهها در راستای ارتقا بخشیدن به زندگی بشر ارائه کند.
همه نخبگان یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که حد خود را دقیق میشناسند. هدفمند هستند. از فرصتها خوب استفاده میکنند. خود و دیگران را خوب ارزیابی میکنند، شجاع هستند و مدیریت خطرپذیری و تصمیمگیری دارند. ماهیچههای اراده خود را قوی میکنند. میدانند همیشه محدودیت وجود دارد ولی در جا نمیزنند.
برخی کارشناسان، میان فرار مغزها (Braindrain) و مهاجرت نخبگان (Elites of Immigration) تفاوت قائل شده اند. در مقابل اصطلاح دیگری وجود دارد که به گردش مغزها (Brain circulation) مشهور است و آن هنگامی است که نیروهای نخبه یک کشور که به کشور دیگری مهاجرت کرده و در آن کشور اقامت گزیدهاند با ایجاد ارتباط علمی منظم و مستمر با کشور خود در حد امکان به پیشرفت علمی کشور در زمینههای مختلف از طریق انتقال علوم و فنون کمک می کنند.
طی 25 سال یک میلیون نفر نخبه از ایران خارج شده اند
بر اساس آمار و ارقام موجود طی ۲۵ سال گذشته بیش از یک میلیون نفر از سرمایه های انسانی از ایران خارج و جذب بازار کار در کشورهای توسعه یافته شده اند و از این رهگذر زیانی که متوجه اقتصاد کلان ایران شده است معادل ۲ تریلیون دلار برآورد شده است که برابر با درآمد ارزی ناشی از فروش صد سال نفت است.
طبق آمار صندوق بین المللی پول، در سال ۲۰۰۹ ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، مقام اول را در میان ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته داشته است. سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیلکرده کشورشان را ترک میکنند. نیمی از این جوانان ۲۲ ساله بوده و با هزینه شخصی برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدهاند. کشورهای آمریکا، کانادا و بریتانیا هم سه مقصد اصلی این مهاجران بوده است.
صندوق بین المللی پول، بیکاری، سطح پایین درآمد اساتید و نخبگان، نارسایی های مالی و اداری و کمبود امکانات تخصصی علمی، بی ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ذکر می کند.
۲۵ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند
نتایج بررسی سالانه ثبت نامهای بینالمللی دانشگاههای آمریکا نشان میدهد در سال تحصیلی ۲۰۱۱-۲۰۱۰ حدود ۵ هزار و ۶۲۶ ایرانی در حال تحصیل در این کشور بودند. این رقم نسبت به سال تحصیلی ۲۰۰۹ – ۲۰۱۰ قبل حدود ۲۰ درصد بیشتر بود.
براساس این گزارش، ۲۵ درصد از ایرانیان تحصیل کرده، در کشورهای توسعه یافته زندگی میکنند. حدود ۴۰ درصد مهاجران را دختران و زنان تشکیل میدهند. به طور میانگین بیش از ۶۰ درصد دارندگان مدالهای المپیادهای علمی مهاجرت می کنند.
بر اساس نتایج آماری به دست آمده در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ قریب به نیمی از دانشجویان پس از فارغ التحصیلی کشور را ترک میکنند. از سویی دیگر موج جدیدی از مهاجرت ها درست دو سال بعد روی میدهد، زمانی که دانشجویان فوق لیسانس خویش را گرفته و برای کسب دکترا از ایران خارج میشوند.
بر اساس نتایج آماری موجود، ایالات متحده آمریکا مقصد بسیاری از دانشجویان ایرانی بوده است. کانادا پس از آمریکا بیشترین درخواست مهاجرت را داشته است. هزینه تربیت یک نخبه یک میلیون دلار هزینه در بردارد و با حساب خروج سالانه ۱۵۰ هزار نخبه از کشور، ایران ۱۵۰ میلیارد دلار در سال ضرر میدهد. استفان هارپر، نخست وزیر پیشین کانادا به صراحت اعلام کرده بود، دولت ایران ما را ۲۵ سال پیشرفت داد، چرا که زمینه مهاجرت هزاران متخصص ایرانی به این کشور را فراهم کرد.
۳۰۰ هزار مهندس و فیزیکدان ایرانی در آمریکا اقامت دارند
لازم به ذکر است که نزدیک ۳۰۰ هزار مهندس و فیزیکدان ایرانی در آمریکا اقامت دارند. بیش از ۵۰۰ پروفسور ایرانی (معادل با یک پنجم کل استادان ما در داخل کشور) در ایالات متحده وجود دارند. عوامل امنیت اجتماعی و تخصصی، بحث علمی و آموزشی و عوامل اقتصادی مهمترین دلایل مهاجرت مغزها از ایران بوده است.
مهاجرت نخبگان صنعتی نظیر مهندسان مکانیک، شیمی، عمران یا برق به نسبت سایر رشته ها بیشتر است. با این حال، بسیاری از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی برای ادامه تحصیل، پژوهش یا کار تخصصی کشور به ترک می کنند و به شرکتهای بزرگ بین المللی یا پذیرش دانشگاههای خارجی و مراکز تحقیقاتی کشورهای غربی می روند.
دانش آموختگان صنعتی که از ایران خارج می شوند را می توان به دو گروه متخصصان و پژوهشگران تقسیم کرد. حقوق کم یا فشار ناشی از خانواده ها بابت دوری از خانه، باعث نارضایتی کاری متخصصان صنعتی می شود. در مورد حقوق دریافتی، وقتی حقوق شرکتهای خارجی چند برابر شرکتهای داخلی است، آنها ترغیب می شوند که جذب شرکتهای بین المللی شوند. نزدیک به ۲۱۲ هزار نیروی انسانی در صنعت نفت مشغول به کار هستند و در طول برنامه چهارم توسعه ۱۸ هزار و ۵۰۰ نفر نیرو جذب صنعت نفت شده اند.
از این میزان ۱۰ هزار نفر دارای مدرک تحصیلی بالای لیسانس بوده اند و ۸۷۲ نفر آنها صنعت نفت را ترک کرده و جذب شرکتهای خارجی و خصوصی شده اند. در دوران تحریم، به دلیل رشد بیسابقه قیمت دلار در برابر ریال، روند مهاجرت نخبگان شدت بیشتری گرفته است. از سال ۲۰۱۰ شرکتهای خارجی برای جذب نخبگان ایران تلاش خود را افزایش دادند.
علل تلاش شرکتهای خارجی برای جذب نیروهای توانمند ایرانی
در واقع مقصد برخی دیگر از مهاجرت نخبگان کشورهای اروپایی و امریکایی بوده است. تلاش شرکتهای خارجی برای جذب نیروهای توانمند ایرانی، زمانی شدت گرفت که آنها از نارضایتی نخبگان ایران از وضع موجود آگاه شدند. همان زمان در بسیاری از پروژههای بزرگ و طرح های علمی، متخصصان ایرانی با وجود تخصص و تجربهای برابر با متخصصان خارجی، تا یک چهارم کمتر از مهندسان خارجی، حقوق دریافت میکردند و زمینههای نارضایتی از همین جا شکل گرفت. در دوران تحریم، همزمان با کاهش ارزش ریال و افزایش نرخ برابری دلار، تمایل نخبگان و دانش آموختگان برای مهاجرت از کشور و فعالیت در شرکتهای خارجی معتبر، افزایش یافته است. تا چند سال پیش، یک دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی در صورت اشتغال در ایران ماهانه معادل ۱۰۰ دلار حقوق را به تومان دریافت میکرد و در همین ایام در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، معادل ۶ هزار دلار حقوق ماهانه پرداخت میکردند.
در حالی که در صورت اشتغال به تحصیل در هر یک از دانشگاه های اروپا حقوقی نزدیک به ۳ هزار دلار دریافت می کنند و این عدد برای مدارک بالاتر افزایش می یابد. در این شرایط، کارشناس و نخبگان، به دلیل نوع زندگی در کشورهای حاشیه خلیجفارس یا خارج از کشور، تمایل کمی برای مهاجرت داشتند اما هم اکنون حقوق ماهانه این کارشناس در سطح ۳ میلیون تومان ثابت مانده اما حقوق شرکتهای خارجی به دلیل نوسان قیمت دلار، دو تا سه برابر افزایش یافته است.
بنابراین با توجه به حقوق حداقل ۱۰ هزار دلاری یک شرکت خارجی، این میزان اختلاف در افزایش مهاجرت تاثیرگذار است. قوانین دست و پاگیر و بوروکراسی پیچیده برای افزایش حقوق و دستمزد شاغلان صنعتی و حتی تصویب و ارائه بستههای تشویقی رفاهی، موجب شده بود اقدامی عملی در جهت حفظ، صیانت و نگهداشت نیروی انسانی در صنایع مختلف صورت نگیرد و با توجه به شرایط رقابتی فعالیت در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در جهان به عنوان یکی از صنایع بینالمللی و ارائه آخرین امکانات رفاهی برای کارکنان و متخصصان اغلب شرکتهای بزرگ جهان، مهاجرت نیروهای توانمند از کشور شتاب بیشتری داشته باشد.
حرف آخر
طبعا دولت در دوره پساتحریم با توجه به هدف افزایش تولید و صادرات، نظر به ضرورت حفظ سرمایه های اصلی نظام که همان نخبگان هستند را در اولویت قرار داده، نقش بکارگیری مهندسان را نیز نادیده نگرفته و نسبت به شرایط دانشجویان بیتوجه نیست، لذا به صورت کلان باید اقداماتی در جهت تسهیل قوانین و مقرارت استخدامی و همچنین در سطح خرد برای رفع مشکلات اعم از حقوق، پاداش کار، بهبود شرایط کاری و وضعیت نخبگان فارغ التحصیل را انجام دهد.
باید تاکید کرد که بی توجهی به مهاجرت نخبگان و عدم تلاش برای حفظ آنها یا دست کم استفاده از ظرفیتهای آنها در راستای تبدیل این مهاجرت به گردش مغزها با توجه به رویه شرکتهای بین المللی و دانشگاه های آمریکایی و اروپایی به عنوان شکارچیان نخبگان، نوعی تحریم خودساخته و خودخواسته برای کشور به حساب می اید.
امید که متولیان امر، آسیب شناسی مهاجرت نخبگان را یک ضرورت و اقدام اساسی تلقی کنند.
*دانشجوی فوق دکترای مهندسی شیمی- مشاور بنیاد ملی نخبگان و عضو ارشد پژوهشکده نانوشمال کشور