تیرنگ نیوز- گروه اجتماعی: به تازگی رییس دانشگاه علوم پزشکی مازندران اعلام کرده است: «70 درصد شهرستانهای استان قرمز کرونایی شده و میزان بستری بیماران در استان افزایش یافته است».
همچنین با اعلام دبیرخانه اطلاع رسانی، مرکز استان هم اگرچه دیر، ولی به لطف رعایت نکردن مردم و عزم ناجزم ستاد استانی مقابله با کرونا به جمع شهرستانهای قرمز مازندران پیوست و کلکسیون قرمزهای مازندران تکمیل شد!
همه اینها در حالی است از همان روزهای ابتدایی زمزمه اوج مجدد کرونا، پیش بینی می شد مازندران با توجه به شرایط اقلیمی ویژهاش، بازهم در گروه استان های صدر مبتلای کرونا قرار گیرد. می دانستیم اما جدی نگرفتیم. می توان گفت باز هم نشستیم و تماشا کردیم! وگرنه اوضاع کرونا در استان با توجه به داشتن تجربه مبارزه قبلی، روز به روز بدتر نمی شد.
انتظار میرفت اعضا و مسئولان پیشگیری و مقابله با کرونا در استان، قبل از شیوع مجدد و قرمز شدن وضعیت مازندران، تدابیری ویژه اتخاذ میکردند و مانع رسیدن کار به اینجا میشدند. مثلا با استمداد و هماهنگی دولت اقدامات پیشگیرانه را رها نمی کردند، همچنان مکان های عمومی، بازارهای هفتگی، سواحل دریا و بوستان ها در استان تعطیل می ماند، ادارت و سازمان ها با همان یک سوم نیروها به کار خود ادامه می دادند و ضد عفونی سازی معابر ادامه می یافت.
می شد در وهله نخست حتی تمام جلسات، نشست ها، دیدارها و بازدیدهای مسئولان را متوقف کرد تا ممنوعیت مراسمات (مهمانی ها، جشن ها و سوگواری های مردمی) در جامعه پذیرفته شده تر باشد. طبیعی هم هست دیدن برخی مسئولان در انظارعمومی و شبکه های مجازی آن هم گاها بدون ماسک، میزان باورپذیری جامعه را کم می کند.
می شد مثل دوره نخست، همه گروه های دولتی و مردمی را فراخواند و به شیوه های مختلف (حضوری و غیرحضوری) به مردم آگاهی و هشدار داد. در تهیه اقلام ضروریشان با بسته های معیشتی سبک، یاریشان نمود و ماسک های رایگان یا ارزان قیمت توزیع کرد. شاید بسیاری از این مردمی که در خیابان دیده می شوند به جایی رسیده باشند که حتی در تهیه ماسک هم مشکل داشته باشند یا نیازهای مهمتری، مانع پرداختن آنها به مقوله مهمی چون تهیه ماسک باشد. شاید بی تفاوتی این گروه از مردم ناشی از خستگی شان باشد نه ناآگاهی! وانگهی برای مردمی که تا «نای» در گرانی و تورم فرو رفته اند، چه فرقی میکند ماسک بزنند یا نزنند، کرونا بگیرند یا نگیرند، زنده باشند یا نباشند!
می شد با توجه به تجربه دوره نخست از دولت کمک گرفت تا شرایطی ویژه برای مازندران اعلام شود، حتی استان و شهرهایش را به شرایط قرنطینه نزدیک کرد یا مواردی برای همگان اجباری میشد و رعایت نکردشان، جریمه های سبک و سنگین را در پی داشت. می شد خیلی کارها کرد تا توده مردم را به باورپذیری مجدد کرونا رساند. اما چه کنیم ما مردم و مسئولانی هستیم که معمولا دیر به عمق فاجعه پی می بریم، دیر اقدام می کنیم، دیر به نقطه اشتراک و تفاهم جمعی می رسیم.
درست به همین دلایل است که آقای استاندار به عنوان رییس ستاد استانی مقابله با کرونا –انگار نه انگار- به دیدار این و آن می رود، به مراسم رونمایی کتاب می رود، به این دوستش و آن آشنایش سر می زند. دبیرخانه اطلاع رسانی استان که فقط در حد نام است و اساسا وجود خارجی ندارد. نه در راستای آگاهی افزایی جامعه، تولید محتوا می کند، نه کار خلاقانه ای انجام می دهد و نه هیچ. فقط از این سایت و از آن خبرگزاری مطلب کپی می کند و بیشتر محلی است برای تبلیغ اقدامات مدیرکل ارشاد تا دبیرخانه اطلاع رسانی کرونا! مسئولان علوم پزشکی هم که…. (دستمان به نوشتن نمی رود)!
به هر حال، به خوبی احساس می شود که کرونا در دوره دوم اوجش، مثل دوره نخست جدی گرفته نشده و نمی شود، این ویروس اینروزها روند صعودی فزاینده و نگرانکننده دارد. بیمارستان ها، پر است و مردم، بی تفاوت و مسئولان و ستاد استانی مقابله با کرونا بی راهکار اساسی.
دیگر از آن همدلی و همراهی همگانی خبری، نیست. درست است که هنوز هم دیر نشده و به اصطلاح ماهی را هر وقت از آب بگیرید، تازه است اما اگر نجنبیم در عین تازگی، ماهیمان می میرد و …!
باید پذیرفت شرایط استان فوقالعاده ست و نیاز به تصمیاتی عاجل و فوق العاده دارد وگرنه خیلی زود دیر می شود. از ما گفتن بود….