تیرنگ، وحیده برزه، معلم دانش آموخته ی زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان:
ادبیات کودکان عبارت است از هرگونه متنی که برای کودکان آفریده شده باشد به صورتیکه کودکان با آن ارتباط برقرار کنند و این ارتباط باعث برانگیختن احساسات و عواطف و منجر به لذت زیبایی شناختی شود و تأثیرات خاص روحی و روانی روی کودکان بگذارد و سبب رشد شناختی و ادراکی در کودکان بشود.
ادبیات کودک در دورههای نخستین تمدن ایرانی، بر ادبیات شفاهی و سینه به سینه بنا شده بود از جمله: لالاییها، متلها، ترانهها، افسانهها. برخورداری از ادبیات مستقل و مربوط به خود کودکان، کمکم از سالهای نزدیک به انقلاب مشروطه آغاز شد و در دهههای 30 و 40 به دوره جدید خود پا گذاشت.
با مرور برتاریخچهی ترویج ادبیات کودکان در طول این سالها، از جمله فعالیت نویسندگان حوزهی کودک در درانجمن ها و کانونهای مختلف مانند شورای کتاب کودک درسال1341، تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1345، مجلات منتشر شده از وزارت آموزش و پرورش مثل پیک در قبل انقلاب و رشد در بعد انقلاب، میبینیم هنوز در این عرصه مسئولانه اندیشیده نشده است و مسائل و مشکلات بسیاری برای ترویج خواندن در جامعهی دانشآموزی وجود دارد. مسائلی مانند:
روشن نبودن مفهوم ادبیات کودکان: بین ادبیات با مطالب خواندنی فرق است. رسالت ادبیات، شکافتن عمق فکر و احساس و بیان تضادها و تعارضها در زندگی انسان از دید ارزشهای جهان شمول انسانی است و واقعیات و حقایق از عمق اثر، توسط مخاطب دریافت و آموخته میشود. در واقع آموزش مستقیم، هرگز هدف ادبیات نبوده است ولیکن مطالب خواندنی، همواره بر ارزش های متداول روز تاکید دارد و هدف آموزش در آنها کاملا مشهود و آشکار است.
ساده و پیش پا افتاده بودن معانی و مضمونهای ارائه شده: بسیاری از نویسندگان ایرانی ادبیات کودک، شرط کودکانه بودن اثر را ساده و پیش پا افتاده بودن مضامین و مفاهیم میدانند. بدون شک آثار فاقد پیچیدگیهای معنایی و فکری، کودکان را از تفکر خلاق باز خواهد داشت و اقناع کنندهی نیازهای فکری و تمایلات روحی کودکان نخواهد بود.
برتری میزان ترجمه بر تالیف در ادبیات کودکان: به طور متوسط 80 درصد بازار کتاب کودک از آثار ترجمه پر شده است و 20 درصد شامل تالیف نویسندگان ایرانیست که نتیجه روشن این وضعیت، نا آشنایی کودکان با مفاهیم ملی، فرهنگی و بومی خود است.
داستان به عنوان یکی از مهمترین انواع ادبیات کودک میبایست مورد توجه مسئولان تربیتی کشور باشد. از جمله نخستین دانشمند تربیتی که در قرن اخیر ارزش و اهمیت تربیتی داستان را دریافت فروبل (Froebel) نویسنده آلمانی موسس کودکستان بود که اساس کار تربیت کودکان را در کودکستانها بر داستانها بنا کرد. امروزه نظامهای آموزشی پیشرو در دنیا به اهمیت داستان در آموزش و پرورش اذعان دارند و داستان را ابزاری راهبردی برای رشد مفاهیم انسانی و اخلاقی کودک میشناسند و طی پژوهشهای متعددی اثبات کردند یکی از راههای موثر برای تقویت نوع دوستی و همذات پنداری در کودکان این است که آنها، به خواندن داستان ترغیب شوند.
نویسندگان ادبیات کودک با انتخاب مضمون درست و متنوع و با استفاده از زبان مناسب بازهی سنی کودک و نوجوان، ابزار قدرتمندی برای تربیت نسل آینده در دست خواهند داشت. ارزشهای تربیتی داستان سرایی را میتوان در ایجاد سرگرمی، گسترش بینش و جهان بینی کودکان، تقویت توانایی تفکر و تخیل، ایجاد مهارتهای زبانی چون شنیدن و حرف زدن، گسترش دایره لغات ذهنی در کودکان و پرورش ارزش های جهان شمول اخلاقی و انسانی دانست.
انکار ناپذیر است که توسعه و پیشرفتهای علمی و فرهنگی وابسته به میزان مطالعه و مهارت خواندن افراد جامعه است. اگر بهنگام، مداخله صورت نگیرد و ارزشهای خواندن به کودکان آموخته نشود و ارتقا توانایی خواندن در کودکان نادیده گرفته شود و متولیان تربیتی متوجه رفع نواقص سواد خواندن در کودکان نشوند؛ در دراز مدت جامعه متاثر از ناتوانی نیروهای انسانی خود خواهد شد. توجه به مهارت خواندن درکودک و تقویت عرصهی نویسندگی برای کودکان، راهی برای تربیت شهروند مطلوب است که نیازمند برنامه ریزی و تعامل سازنده بین نهادهای مختلف متولی کودک در کشور است.