تغییر مصادیق خشونت علیه زنان در جهانی بدون مرزهای جغرافیایی
تغییر مصادیق خشونت علیه زنان در جهانی بدون مرزهای جغرافیایی

اختصاصی تیرنگ نیوز/سرویس اجتماعی: وقتی واژه ی خشونت علیه زنان به گوش می رسد بدون تعلل به یاد دادگاه های خانواده میافتیم. زنانی که با زیر چشمان کبود، تن و بدن کتک خورده و زخمی و با نامه ی پزشکی قانونی در دست به دنبال راه فراری از خانه ی زوج می گردند!!! اما این […]

اختصاصی تیرنگ نیوز/سرویس اجتماعی: وقتی واژه ی خشونت علیه زنان به گوش می رسد بدون تعلل به یاد دادگاه های خانواده میافتیم. زنانی که با زیر چشمان کبود، تن و بدن کتک خورده و زخمی و با نامه ی پزشکی قانونی در دست به دنبال راه فراری از خانه ی زوج می گردند!!!

اما این تصویر سازی تنها تصور ما از این عبارت نیست، بلکه برآمده از مشاهدات ما در رسانه های جمعی و خاطرات ما از خانواده ها و کوچه و خیابان های شهر است. اما امروزه با تحول در ساختار های اساسی جامعه رنگ و بوی خشونت علیه زنان به مانند سایر ارکان جامعه دچار تحول گشته  و تن پوشی از مدرنیته بر تن کرده است.

خشونت های خانگی به عبارت صحیح تر خشونت های خانوادگی و خشونت های عمومی از جمله خشونت هایی هستند که در دامنه ی خشونت علیه زنان قرار می گیرند. گرچه همیشه با تعاریفی که در خشونت های خانگی لحاظ می گردد برداشت از خشونت علیه زنان آزار و اذیت های جسمی بوده است اما به نظر می رسد با تعاریفی که از سال 1993 توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مورد خشونت علیه زنان ارائه شد مصادیق خشونت علیه زنان الگوی جدیدی به خود گرفت.

سابق بر این خشونت علیه زنان صرفا در چارچوب خانواده مورد نظارت و ارزیابی قرار می گرفت و قابل طرح در محاکم قضایی بود اما طبق تحقیقات گسترده جهانی با دسته بندی جدید خشونت ها در اقسامی چون بهره کشی جنسی، خشونت های جسمی غیر زناشویی، قاچاق زنان و …. روی دیگر خشونت علیه زنان را به دنیا معرفی کرد.

در ایران امروز نیز مصادیق خشونت علیه زنان از عناوینی چون ضرب و جرح ، زد و خورد به عبارت دیگر خشونت های جسمی در حیطه خشونت های آشکار و روی پنهان خشونت همچون دور کردن مادر از فرزند، منزوی ساختن زنان، ممانعت از ارتباط با والدین و خشونت های عاطفی همسران علیه زنان، این آسیب اجتماعی با رواج کمتری نسبت به قبل در شکل سنتی خود، با تغییر ماهوی در شکل جدیدی رخ نمایان کرده است.

ارتباطات گسترده جهانی، رشد و توسعه ی ابزارهای ارتباطی، جهان تازه ای را پیش روی همگان گذارد. اقسام مختلف مذاهب، فرهنگ و آئین و سنت ها در جهان سبب گشته از طریق ابزارهای ارتباط جمعی دوسویه، حدود و مرزهای جغرافیایی از ماهیت خود خارج شوند و به طور مثال یک نفر از ایران بدون هیچ محدودیتی با یک نفر در آن سوی دنیا بدون هیچ گونه سانسوری ارتباط برقرا کند.

تفاوت مذهب و فرهنگ یکی از دلایل مهم ارتباطی است، کنجکاوی دانستن و اینکه مردم در کلیه کشورها چگونه روزگار می گذرانند به عنوان بهانه ی ارتباطی امروز شناخته می شود.

اما از آنجا که مهارت های ارتباطی در ایران از حد استاندارد جهانی بسیار پایین تر است و نظام آموزشی در این راستا نتوانست آموزه های اخلاقی و تربیتی لازم را به همگان ارائه دهد موجب شد از خودبیگانگی فرهنگی به عنوان یکی از آسیب های مهم بر برخی زندگی ها نفوذ یابد. امروزه شاهد خشونت های زیادی در این حوزه بر زنان هستیم. خشونت هایی که گاهی توسط مردان بر زنان وارد می شود یا در برخی موارد توسط خود زنان بر زنان.

تغییرات فرهنگی اجباری بر زنان به خواست مردان و یا ایجاد این تغییرات در زندگی زنان توسط خود آنان جهت حفظ زندگی و در امان بودن از خطرات تغییرات فرهنگی در اجتماع به عنوان خشونت مهم علیه زنان در قسم جدید آن می باشد.

چرا باید زنان جهت حفظ زندگی با تغییرات مستمر در نوع پوشش، آرایش و حتی جراحی های زیبایی در صدد حفظ زندگی شان باشند؟ آیا این مصداق بارز خشونت علیه زنان نیست؟ براستی کدام مرد جهت حفظ زندگی زناشویی سعی بر اعمال این نوع تغییرات در خود دارد.

گرچه در مقیاس کمتر و کوچکتر نیز می توان این نوع خشونت ها را توسط زنان برعلیه مردان دید اما گستره ی این نوع خشونت بر زنان بیش از خشونت علیه مردان است. نگرانی هایی که از این موضوع بر زنان حادث می شود و امروزه با رواج قبح زدایی از چند همسری مصادیق خشونت علیه زنان از بعد جسمی در ابعاد دیگری گسترش می یابد.

عدم وضع قانون های مناسب در حمایت از زنان و بی تفاوتی در بحث چند همسری و ندادن امنیت خاطر به زنان در تقبیح چند همسری ، اهرم فشاری بر زنان جهت تغییرات فرهنگی در خود،  جهت حفظ زندگی زناشویی است. مقوله ای مهم که باید هم کارشناسان حوزه ی علوم اجتماعی و هم علوم قضایی به جد جهت برون رفت از آن وارد میدان شو.ند.