رقیه سعیدی نژاد
سال کنونی رفته رفته به پایان خود نزدیک می شود و سال جدید آغاز خواهد شد. سالی که گذشت آزمون استقامت و دلاوری های اقتصادی در مقابل تورم و گرانی ها بود و اکنون که قدرت خرید مردم مورد آمایش قرار می گیرد هیچ نمی ماند جز دستان خالی که شرمنده اعضای خانواده است.
روزهایی که همه در تلاش و استقبال ازعید هستند کودکان منتظر اذن پدر برای خرید البسه و مادر نیز در حین نظافت منزل چشم به فرمان خرید همسر دوخته است کما اینکه چند سالیست این انتظار در حد بسیار کم برآورده شده بود و امسال نیز چندان امیدی نیست.
بوی عیدی در فضای کوچه و خیابانهای شهر پیچیده اما مردم مانند ناظر بر نمایشگاه های خیابانی از کنار آن می گذرند .
کودکان از عیدی چنین شنیده اند که در دوران نه چندان دور پایان سال مردم با ذوق و شوق فراوان دست خانواده را می گرفتند و برای خرید عید خندان و خوشحال به بازار می رفتند و شب عید را با سبزی پلو و ماهی سفید یا فسنجون و… سر می کردند در ایام عید هر شب منزل یکی از اقوام دور همی بود و به خنده و شادی و خوشحالی می گذشت اما حالا این خاطره بازیها دیگر در رویا هم کمتر به چشم می خورد و هنگامی که مادربزرگ ها با کلمه یادش بخیر شروع می کنند کودکان همانطور که سرشان در تبلت یا گوشی هست نیم نگاهی به او می اندازند و می گویند فکر کنم داره هذیان میگه ما که ندیدیم. کودکان عیدی را می بینندکه در آن دیگر خبری از دورهمی، دید و بازدید، گردش و مسافرت نیست و حتی دیگر خرید عید هم نیست. حال ببینیم مردم قائمشهر در آستانه سال نو در بازار محلی چه حرفی برای ما دارند
محرم خانم زن 50 ساله که دوفرزند و یک نوه دارد می گوید: چندسالی است خانه تکانی را به تنهایی انجام می دهم چون دختر و پسرم هردو سرکار هستند و تا دیروقت کار می کنند کارمند بخش خصوصی هستند و باید تا دیروقت بمانند وحتی آخرین روز سال نیزکار می کنند منم دست نوه ام را گرفتم و آمدم بازار تا چندتا چیز کوچولو بخرم چون با وجود اندک حقوق بازنشستگی فقط می توانم در حد خانواده خودم تدارک ببینم پول ما بی ارزش ولی تمام اجناس گران تر شده اند حتی نمی توانم به نوه های خودم عیدی بدهم و سرافکنده ام.
شکریان نظرش نسبت به عید بسیار خوب بود و به خبرنگار ما گفت: امسال بیش از سال های گذشته حسرت خرید کردن را تجربه کردیم فرزندان ما که دانشجو هستند اصلا برای خرید البسه و وسایل نویی نرفتند من و همسرم هم پس از پرداخت قبوض و اقساط چیزی ته کیسه نداشتیم که خرید کنیم ولی خوشحالم که لااقل با آمدن سال جدید ماه مبارک رمضان هم هست و ما برای دید و بازدید دیگر نگران وسایل پذیرایی نیستیم فقط دیدن اقوام است و صله رحم . چون در سالهای اخیر به علت مشکلات مالی گاهی یک سال برادرمان و فرزندانشان را نمی بینیم ولی شرمنده زن و بچه ایم که هیچ کاری درسال نو و عید برایشان انجام ندادیم.
محمدرضا نوجوانی که با مادرش به بازار آمده بود گفت: من امسال در چشمان پدرم غم را دیدم که موج میزند و شاید از روی خجالت است حال و هوای این روزها آنقدر دلگیر است ، که به راحتی می توان پریشانی را در چهره بزرگتر ها دید ،چالبه امروز چیزی که دیدم این بود که اغلب مردم برای دیدن به بازار آمدند و کمتر کسی کیسه خرید در دست دارد و من با دیدن این صحنه ها غصه می خورم چون می فهمم قدرت خرید مردم چقدر پایین است.
محمد جواد دانشجوی رشته پرستاری می گوید: بیکاری و هزینه های تحصیل فرزندان خانواده های ایرانی، بحران اقتصادی و افزایش بهای مواد اولیه زندگی، کمر نان آوران خانواده را خم کرده است من از اینکه عید درراه است ناراحتم و دیگر این رسومات را دوست ندارم در کودکی عید برایمان خاطرات زیبا می آفرید اما در سالهای اخیر فقط دعوای پدرومادرم را می بینم و سال تحویل باهم قهرند و مادرم مدام گریه می کند او میداند وضعت اقتصادی در کل خراب است و تنها جیب پدرم خالی نیست اما بازهم نمی تواند بپذیرد که بعداز سالها زندگی مشترک به جای اینکه به ثبات برسد بدترین شرایط مالی را تجربه می کند. من بوی عید را بوی دستان خالی پدرم میدانم و متنفرم از عرق شرمی که بر پیشانی پدرم نشسته است
مینا خانم جوان که یک سال از ازدواجش می گذرد می گوید: سال اولی که ازدواج کردم توانستم کمی خرید کنم تا سفره هفت سین خوبی بچینم و افتخار میزبانی خانواده همسرم را داشته باشم اما امسال به بهانه ماه رمضان هیچ خرید عیدانه ای نداشتم چون وقتی قیمت های آجیل و سایر چیزهارو دیدم گفتم یه مقدار شیرینی جات خانگی درست کنم و آجیل هم نخرم و عید را سر کنم راستش را بخواهید ازآمدن عید اصلا خوشحال نیستم. متاسفانه حال حاضر هیچ ابزاری در اختیار مردم عادی نیست تا از دولت بپرسیم که چرا این روزها را برای مان به وجود آوردند بی پولی بلای خانمانسوزی است که ممکن است علاوه بر سنت ها، بنیان خانواده را نابود کند
شهاب کارگر بخش خصوصی که به تازگی به خاطر کار زیاد بیمار شد گفت: زندهگی ما را به آخر خط مأیوسی رسانده است کلی کار می کنیم و درمحیط کار از کارفرما تا ارباب رجوع به خاطر شرایط اقتصادی همه عصبانی و ناراحتند و گاهی درگیری هایی هم اتفاق می افتد، توانایی خرید در اکثر مردم از بین رفته و نشانهای از جنبوجوش گذشته برای استقبال از عید دیده نمیشود ناتوانی دولت درکنترل بهای مواد خوراکی و عدم توانایی در عرضه خدمات اجتماعی و رفاهی، شرایط مردم را در تأمین مایحتاج زندهگی دوچندان سخت تر کرده است و سفره عیدشان را خالی یا کوچکتر کرده است بهگونهای که لبخند عید و خوشی را از آنان گرفته است.
فاطمه خانم زن میانسال و معلم دبیرستان : قیمت اجناس و مواد خوراکی در بازارهای محلی و رسمی هر روز نسبت به روز دیگر افزایش مییابد. اکنون قیمت بسیاری از اقلام مواد غذایی و اجناس، نسبت به گذشته دو برابر و حتی بیشتر از آن افزایش یافته و در عین حال بیکاری قدرت خرید مردم را در پایینترین سطح آن رسانده است. ما در انتخابات شرکت کردیم ووظیفه ملی خودمان را انجام دادیم و منتظریم مسئولین هم به وظایف خود عمل کنندوشرایط زندگی مردم را بهتر کنند گرچه همه میدانیم عوامل سیاسی، افزایش قیمتها سفره عید بسیاری از خانوادههای فقیر را خالی کرده است و تحریم ها نقش عمده ای داشته است اما خواهش ما از مسئولین اینست که بیشترین تلاش خود را بکنند تا مردم از زندگی و بوی عید بیزار نشوند خصوصا نسل آینده که ناراحتی شان دل والدین شان را می لرزاند
مهدی کارگر روزمزد: ما پایان سالهای گذشته همه روزه کار داشتیم و معمولا درآمد خوبی داشتیم اما امسال انگار اوضاع اصلا خوب نبود چون ما تقریبا یک روز درمیان کار داریم و جمع بندی درگروه خودمون این بود که حتما به خاطر گرانی ها کسی کارجدیدی یا تغییر وضعیت نمیدهد ماهم امسال شرمنده زن و بچه موندیم باز خداروشکرعید با ماه مبارک رمضان موجب شد کمتر رفت و امد داشته باشیم.
رحمتی جوان دستفروش : بیکاری و نبود نقدینگی و پول در بازار سرمایه موجب شد گردش مالی بسیار ضعیف باشد همین مسائل باعث افزایش دستفروشی جوانان و حتی برخی مغازهدارها شود . مردم فکر می کنند از دستفروش ها خرید کنند ارزان تر تمام می شود اما بعضی مغازه دار ها که کمتر فروش دارند یک دستفروشض استخدام می کنن تا اجناس مغازه را برایشان بفروشد در واقع اجناس این افراد به دلیل کاهش خرید مردم به فروش نمیرسد و مغازهدار به مرور و در طول مدتی، در آستانه ضرردهی در کاسبی خود قرار میگیرد و یا مغازه را تعطیل می کند یا به دست فروشی روی می آورد . بعضی از دستفروشان چون توان پرداخت اجارههای سنگین مغازههارا ندارند دستفروشی می کنند. حتی برخی از کاسبان مغازه دار مغازه خود را اجاره دادند و به دستفروشی روی آوردند. ما هر سال از سال قبل اجناسمان را دشوارتر بفروش می رسانیم و متوجه شدیم قدرت خرید مردم بسیار زیاد کاهش یافته گاهی پدر و مادرایی رو می بینیم که در مقابل خواسته های بچه هایشان دعوا می افتند یا بچه را دعوا می کنند و دلمان بدرد می آید . ایکاش در سال جدید مشکلات مردم حل شود و توان مالی مردم افزایش یابد.