اختصاصی تیرنگ/سرویس اجتماعی: جمعه 5 دی 1382 ، شهر بم … پیش لرزه های چند ساعت اخیر برخی مردم را نگران کرده است اما سوز و سرمای زمستانی همه ی توانش را جمع کرد تا پلک ها سنگینی خود را بر اکثریت مردم تحمیل کنند و خواب برکل شهرمستولی شود.. عقربه های ساعت که به […]
اختصاصی تیرنگ/سرویس اجتماعی: جمعه 5 دی 1382 ، شهر بم … پیش لرزه های چند ساعت اخیر برخی مردم را نگران کرده است اما سوز و سرمای زمستانی همه ی توانش را جمع کرد تا پلک ها سنگینی خود را بر اکثریت مردم تحمیل کنند و خواب برکل شهرمستولی شود..
عقربه های ساعت که به 5و26دقیقه می رسند گویی تمام شهر، خیال کنده شدن از زمین را دارد.. صدای فرو ریختن همه چیز به گوش میرسد… 12 ثانیه ی غیرمنتظره و مرگ بار بر بم میگذرد…پس از این لحظات خونین، شهر در سکوتی از بهت و غم فرو میرود…
زمینلرزه ی 6/6 ریشتری درچندثانیه شهرتاریخی بم را به تلی ازخاک بدل کرد… خورشیدرفته رفته به طاق آسمان نزدیک شد، صدای شیون وگریه ی اندک بازماندگان این بلای سهمگین شنیده می شود،. خبر ازهمان لحظات نخستین زلزله در تمام رسانه های داخلی و خارجی منتشرشد..هیچ یک از زیرساخت ها دراین شهرسالم نماند.. راه های ارتباطی با روستاهای اطراف به طورکامل قطع شدهاست.. ومردم هنوزازعمق آواریکه بر سرشان فرود آمده اطلاعی ندارند و در مخروبه ها به دنبال اندک نشانی از عزیزانشان هستند.
بم با 90هزار جمعیت پویا اینک به مانند جانی از دست رفته در سرخط خبرها در حال دست به دست شدن است.
کمکم صدای آمبولانس ها به گوش میرسد.. مسئولین سراسیمه خودرا میرسانند .. کمک های مردمی خودجوشانه درحال جمع آوری و ارسال است.. جامعه ی جهانی اعلام آمادگی در امداد رسانی می کند.. حتی امریکا نیز توان امدادی خود را علام می دارد.
ارگ بم نیز از این فاجعه در امان نماند .. عدهای از چهره ها نیزدر زیر آوارها به لقا الله پیوستند.. و ایران در یکی از غمناک ترین روزهای یک قرن اخیر خود یکپارچه عزادار شد…
واینک 16 سال از فاجعه بارترین زلزله ایران می گذرد.. پس از زلزله ی مرگبار رودبار و منجیل، بم با بیش از30هزار کشته ، 30 هزار زخمی و بیش از30هزار آواره نام خود را به عنوان شهری ویران شده از خشم طبیعت در تاریخ این مرزو بوم به ثبت رساند و تجارت،گردشگری، اقتصاد، زیرساخت ها و حتی نوع و سبک زندگی مردم این شهر دچارتغییرات بسیاری شد..
مهاجرت از روستاها به دلیل تغییر شرایط زندگی و سکونتگاه های غیر رسمی، افزایش یافت.. تعداد جمعیت بیش از شغل های مورد نیاز شد .. برخی نتوانستند منازل سازه ای برای خود دست وپاکنند وکانکس ها خانه های همیشگی شان شدند. رونق گردشگری به دلیل ویرانی بم کاهش یافت… خدمات پزشکی به دلیل تخریب بیمارستان ودرمانگاه ها با مشکلات زیادی روبه رو گردید ..
هنوز پس از این هم سال شرایط جاده ای و آثار زلزله به مانند یک ویدوئوی نوستالوژیک در همه جای بم قابل رویت است… اما از سال 96به بعد تقریبا همه ی مناطق گازدارشدند و سختی و مشقت تهیه کپسول گاز برطرف شد و اکثر چالش های زیرساختی در شهر بم رفع شده است .
گرچه هنوز در چشمان این مردم غم از دست دادن عزیزانی لانه کرده است که بیرحمی روزگار آنان را به کام خود کشاند اما سعی کردند با دل سپردن به مشیت الهی و امید به آینده وفائق آمدن به مشکلات خود و بم را از نو بسازند..
بم به عنوان بغض در گلومانده ی ایران نماد روشنی از لازمه ی به کاربستن تدبیر و آینده نگری درتصمیمات و برنامه ریزیهای کلان کشور و مدیریت شهری است که اگر استحکام امروز بم از سال های قبل تدبیر می شد شاهد چنین خاطره ی تاسف باری نبودیم.