از ادبیات حماسی تا ادبیات پایداری
از ادبیات حماسی تا ادبیات پایداری
تاریخ در جغرافیا، معنا پیدا می کند. سرزمینی که حکومت در آن به عنوان یک سیستم پیچیده ی اجتماعی تشکیل شده است؛ دست به قلم می شود و تاریخ می نویسد.

 

تیرنگ، وحیده برزه، معلم دانش آموخته ی زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان:

تاریخ در جغرافیا، معنا پیدا می کند. سرزمینی که حکومت در آن به عنوان یک سیستم پیچیده ی اجتماعی تشکیل شده است؛ دست به قلم می شود و تاریخ می نویسد. از این رو کمتر در کشورهای عرب همسایه تاریخ نویسی می بینیم زیرا در آن جغرافیا، مرکزیت حکومت، تعریف چندانی نداشت. بیشتر قوم و قبیله ای بوده و نسب نامه وجود داشته است. جایی که تمدن سازی برای منافع مشترک گروهی از انسان ها، شکل می گیرد؛ تاریخ متولد می شود. به بیانی دیگر، تاریخ برآیند جغرافیاست. داستان های تاریخی، در گذر زمان، فاقد زمان و مکان می شوند و شخصیت های تاریخی نیز تبدیل به اسطوره های متعلق به زمان دور و مکانی دیر. اسطوره ها، کهن الگوهای هر ملتیست که در حافظه ی جمعی مردمان یک جغرافیا، نهادینه می شود. حماسه را در ادبیات ایران، از پیش از اسلام داریم. بسیاری از شخصیت های حماسی ایران، برای دوره ی اشکانیان هستند. از اواخر قرن سوم، بعد از شکست سکوت ادبی بعد از حمله ی اعراب به ایران و ورود اسلام به ایران، ما ناظر آثاری هستیم که در سبک حماسه به نثر نوشته شد مانند شاهنامه مسعودی مروزی و شاهنامه منصوری. آنچه که ما از آن به عنوان شعر حماسی یاد می کنیم ریشه هایش از بدو تاریخ ما شروع و تا شاهنامه فردوسی به اوج می رسد. فردوسی بزرگ در نگارش شاهنامه از دو منبع سود برد: داستان های منثور و روایت های شفاهی با موضوعاتی چون هویت ملی، غرور و وطن پرستی.

از این رو لحن ادبی این دوران یعنی قرن چهارم و پنجم هجری، لحن حماسی هست چون گفتمان حاکم، حماسیست. به نوعی آخرین نفس های ملت بزرگ ایران در مقابل هجوم عرب و آخرین تلاش برای حفظ ته مانده های فرهنگ ایران در مقابل فرهنگ عرب بود.

می دانیم که ادبیات برآیند یک وضعیت است؛ در عین حال خود فرایندی مطابق گفتمان غالب است. در بررسی های ادبی، به شاهنامه از منظر تاریخی نمی توان نگاه کرد زیرا ادبیت ضعیف می شود و سندیت هم تضعیف خواهد شد. بسیاری از محققین حوزه ی ادب معتقدند در شعر نباید در جستجوی حقایق تاریخی باشیم چون بخش های قابل توجهی از شعر زیبایی شناسی هست و وظیفه ی اصلی شعر، پاسخ دادن به دغدغه ی التذاذ است. اگر از شاهنامه به عنوان یک اثر حماسی یاد کنیم می بینیم که شخصیت ها مطلق نیستند. روایت ها خیر و شر مطلق ندارند. شخصیت ها سیاه و سفید توام هستند. رستم، بی گناهی مطلق نیست خطا می کند و پسر می کشد. برای همین می توان گفت چرا اثر باشکوهی هست؛ چون گفتمانی انسانی دارد. یک اثر صرف با دغدغه های ایرانی نیست یک اثر متعلق به جامعه ی بشری است و دغدغه ها همه مربوط به نوع انسان هست.

جوزف کمبل در مورد اسطوره می گوید: اسطوره ها هرگز نمی میرند بلکه در انگاره های گوناگون، طی تایخ بازیابی بازسازی و باز تولید می شوند. یکی از وجوه تکامل و بازیابی گفتمان بر آمده از اسطوره سازی را می توان در ادبیات پایداری دید. اگرچه این ادبیات سابقه ی چندانی در ایران ندارد و از دهه 60 تا کنون که جامعه با مفاهیمی چون انقلاب، جنگ، دفاع، شهادت، وطن، حمله و دشمن مواجه بوده است؛ نویسندگانی را در این حوزه مشغول به فعالیت می بینیم. اما آنچه که مسلم است جهت گیری شاعران و نویسندگان در طول تاریخ در مقابل اختناق و ظلم و ستم داخلی و خارجی است که محصول ادبی آن، حماسه، عرفان و ادبیات سمبلیک می شود. اشعار پایداری که می شود گفت با نهضت شعوبیه در ایران وارد عرصه ادبی گردید در واقع بنیادی سیاسی و اجتماعی دارد و به اقتضای معنایی خود، برادری و برابری را می طلبد و تبعیض و بی عدالتی را نکوهش می کند. بعد ها با گسترش باور تشیع و واقعه ی عاشورا، اشعاری حول موضوع شهادت سروده شد که می توان در شمار اشعار پایداری بر شمرد. در عصر مشروطه شاعرانی چون عارف قزوینی، فرخی یزدی، محمد تقی بهار هم مضامین پایداری را وارد شعر مشروطه کردند و به مبارزه با حکام وقت و سیاست های زمان خود پرداختند. در دوران پهلوی هم به دلیل محدود شدن آزادی سیاسی و اجتماعی و فشار بر گروه روشن فکران جامعه و نبود آزادی بیان، مضامینی انتقادی برای اعتراض به وضعیت سیاسی و اجتماعی آن دوران، گسترش یافت که به نوعی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش موثری داشته است که بعد ها شاخه مذهبی ادبیات مقاومت دوره پهلوی به جریان تازه ای به نام ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیوست. ادبیات دفاع مقدس از بطن جامعه درگیر جنگ ظهور کرد و با استکبار ستیزی آرمان های انقلاب اسلامی و شعار دفاع از ملت های مظلوم چون فلسطین در برابر استکبار جهانی، حوزه ی فعالیت خود را غنی کرد و نویسندگان به نامی چون حمید سبزواری، نصرالله مردانی، قیصر امین پور و … را پرورش داد. امروزه با توجه به بیداری اذهان عمومی در مورد خطرات استکبار جهانی و استبداد سیاسی زورگویان و ظالمان جهان، این عرصه می تواند نام شاعران و نویسندگان بسیاری را در تاریخ ادبیات ایران و جهان ماندگار کند.