پوشاک بومی مازندران و گیلان، تجلی فرهنگ عفاف و حجاب
پوشاک بومی مازندران و گیلان، تجلی فرهنگ عفاف و حجاب
حجاب از ارزنده ترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایرانی- اسلامی بشمار می‌آید. دیرینه حجاب به قبل از اسلام می‌رسد، ولی با ورود اسلام و ترویج تشیع، فرهنگ عفاف و حجاب به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می‌رسد.

 

تیرنگ، سرویس فرهنگی:

حجاب از ارزنده ترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایرانی- اسلامی بشمار می‌آید. دیرینه حجاب به قبل از اسلام می‌رسد، ولی با ورود اسلام و ترویج تشیع، فرهنگ عفاف و حجاب به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می‌رسد.

حجاب و عفاف بعنوان پدیده مذهبی و ارزشی در تعالیم دین مبین اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است. ترویج و اشاعه فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه نیازمند آموزش‌های بنیادین و مستمر در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است. برای الگو پذیری از فرهنگ پوشش مناسب، نیازمند فرهنگسازی و نهادینه کردن آن در وجود افراد در جامعه هستیم.

پر واضح است برای رسیدن به این هدف مهم، نیازمند مشارکت و توجه جدی و تعمیق تمامی نهادها و دستگاههای دولتی به شکل مستمر و بصورت هدفمند می‌باشیم. پوشاک مردمان سرزمین های گیلان و مازندران در گذشته های دور از میان آثار و اشیای عتیقه به دست آمده قابل شناسایی است.

به عنوان مثال طرح و چهره بانوی گیلک که بر روی جام پوشیده مفرغی به دست آمده نشان می‌دهد که زنان سرزمین گیلان، روسری بزرگی بر سر می گذاشتند و با پیشانی بندی که از روی پیشانی عبور می کرد و در پشت سر گره می خورد، روسری را روی سر نگاه می داشتند. دیرینه این جام مفرغی که در تپه مارلیک از دل خاک بدست آمده، به 3 هزار سال پیش باز می‌گردد.

بر این اساس می توان گفت:باشندگان سرزمین گیلان یا استانهای همجوار با پوشش کامل و مناسب در روزگاران قدیم ظاهر می شدند، زیرا که سرزمین باستانی ایران مهد فرهنگ، تمدن و تاریخ بوده و هست. لباسهای بومی مردان و زنان گیل و دیلم و طبری زبان نشانگر فرهنگ عفاف و حجاب در سرزمین های شمالی کشور باستانی ایران است؛ بنابراین مساله حجاب و پوشش مناسب ظاهری مردان و زنان ایرانی، مربوط به تاریخ معاصر نیست بلکه ریشه در فرهنگ، تاریخ و تمدن ایرانیانی دارد که دیرینه ای به درازای تاریخ تمدن بشر دارند.

پوشاک زنان مازندران در رنگ های شاد و زیبای طبیعت بطور کامل پوشیده و جذاب است، اما با گذشت زمان و کمرنگ شدن تاریخ شفاهی بومیان گیلان و مازندران، استفاده از انواع پوشاک گیلانی اعم از چادر، چاقچور، نیم ساق، روبند، نقاب، چارقد، شلیته و تنبان منسوخ شده با جای خود را به پوشش های منطبق با فرهنگ غیر ایرانی داده است.
با وجود انواع البسه و پوشاک بومی در سرزمین مازندران که رنگ هایش الهام گرفته از طبیعت مصفای این دیار بوده اعم از مکنا، پندونی، کل بندی، پتکی، چیربندی، چرخ شلوار، جمه، و…، امروزه به دلیل ورود فرهنگهای متفاوت از اقصی نقاط کشور و نیز به سبب انتقال فرهنگ نادرست پوشش های زننده غربی از طریق برنامه های کانالهای کشورهای بیگانه، کمتر شاهد استفاده از پوشاک بومی و سنتی در سطح شهرهای مازندران توسط زنان و مردان طبری زبان هستیم.
مریم جوادی، بانوی فعال در عرصه اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در گفت‌وگو با تیرنگ با بیان اینکه حجاب یک هدیه الهی برای بانوان است که بتوانند از این گوهر آسمانی صیانت و حراست کنند. چون مقام زن بسیار مقام والایی است، لذا لازم است در تمامی عرصه ها از آن صیانت شود، گفت: استکبار همیشه به دنبال شکست ارزش‌های اسلامی بوده است، در حالی که ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی همیشه باعث نجات انسان است.
وی با بیان اینکه در شرایط کنونی حفظ حجاب و نهادینه کردن آن در همین سنین تکلیف به عنوان یک برنامه جدی در عرصه مدیریت فرهنگی اجتماعی است، اظهار کرد: مسئله حجاب و عفاف از مسائل مهم و ضروری جامعه است

✓ پوشاک محلی با آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن جا ارتباط مستقیمی دارد

بنفشه مقدم، عضو هیئت علمی گروه طراحی پارچه و لباس دانشگاه هنر تهران درمورد پوشاک محلی استان مازندران بیان کرد: پوشاک محلی یک منطقه مخصوص همان منطقه و معمولاً با استفاده از مواد اولیه موجود در آن جا تولید می‌شود و طبیعتاً با آب و هوای آن منطقه و همین طور، نوع آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن جا ارتباط مستقیمی دارد.

مقدم تصریح کرد: معمولاً در گذشته، نخ پنبه و نخ پشم و پارچه‌هایی از همین جنس در مازندران قابل تهیه بودند. اما جنس پارچه‌ها و موادی که در لباس‌های محلی به کار می‌رفتند بر اساس جایگاه اجتماعی افراد می‌توانستند متفاوت باشند؛ به طوری که افراد متمول‌تر و آن دسته که از خانواده ارباب بودند از پارچه‌های مرغوب تری استفاده می‌کردند و لباس‌های آن‌ها تزئینات بیشتری داشته‌اند و علاوه بر این، انواع مختلفی از پارچه‌هایی وارد بازار می‌شده که متناسب با شرایط اقتصادی مختلف بوده‌اند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران گفت: طبیعتاً پارچه ابریشمی مرغوب‌ترین بودند و کتان و کرباس به ترتیب تا حدی ارزش کمتری داشته‌اند. اما همچنان، برای افراد قابل استفاده بوده‌اند و پارچه‌های پشمی و نمدی و چرم و پارچه‌هایی از پوست گوسفند و حتی چیت و ابریشم مصنوعی و فاستونی هم در این لباس‌ها به کار برده شده‌اند.

او با اشاره به لباس‌های نمدی مورد استفاده چوپان‌ها مطرح کرد: چوپان‌ها در مواقعی که در قسمت‌های مرتفع‌تر حضور داشتند با سرمای بسیاری روبرو بودند و برای جلوگیری از آن از پوشش نمدی استفاده می‌کردند. اما در بقیه مواقع، صرفاً با استفاده از یک کت پشمی امکان جلوگیری از سرما وجود داشته است. در این میان، افرادی که در مزرعه کار می‌کردند لباس‌های متفاوت از هم داشتند؛ به طوری که لباس‌هایی که در مراسم جشن می‌پوشیدند از پارچه‌های مرغوب تر، جدیدتر و دارای تزئینات بیشتری بودند.

مقدم با بیان این که لباس خانم‌های مازندرانی معمولاً رنگ‌های شاد و زنده دارد، ادامه داد: داخل دامن‌های خانم‌های مازندرانی می‌توان گل‌های ریزی را دید که شبیه آن‌ها را می‌توان در طبیعت اطرافشان پیدا کرد.

او گفت: نکته ای که وجود دارد این است که شکل لباس هر استانی ممکن است به دلیل مجاورت با استان های دیگر در قسمت هایی که نزدیک به هم هستند تا حدی شبیه تر باشند. مثلاً در قسمت غرب استان گیلان به استان اردبیل شبیه‌تر است. یعنی لباس‌های منطقه تالش خیلی شبیه به لباس‌های اردبیل است در حالی که قسمت شرقی استان گیلان تا حدی متفاوت‌تر است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران تصریح کرد: در استان مازندران، مهم‌ترین قسمت لباسی که می‌پوشند شلیته است و همین باعث تفاوت زیاد لباس‌های این منطقه با استان گیلان می‌شود؛ به طوری که لباس‌های خانم‌های گیلانی معمولاً دامن بلندی دارند، ولی لباس‌های خانم‌های مازندرانی از شلیته یا دامن کوتاه برخوردار هستند. البته به شلیته، چرخی شلوار هم گفته می‌شود که در حقیقت، یک دامن کوتاه و پُرچین است و روی آن یا گلدوزی می‌کنند و یا از پارچه گلدار چاپ شده استفاده می‌شود و این شلیته یا چرخی شلوار را روی یک شلوار دمپا تنگ می‌پوشند و جنس این شلیته معمولاً می‌تواند از ابریشم، کتان یا نخ پنبه باشد و ممکن است ساده یا حتی گلدار باشد و ممکن است لبه این شلیته یک ردیف نوار دوزی داشته باشد که به آن سیاهک گفته می‌شود.
او افزود: در گذشته، به دلیل این که کش وجود نداشته است برای کمر شلوار و دامن از لیفه استفاده می‌کردند؛ در واقع، نخ یا قیطانی را از دور کمر رد می‌کردند و متناسب با اندازه بدن، می‌توانستند آن را تنگ و گشادتر ببندند.

مقدم بیان کرد: پیراهنی که خانم‌های مازندرانی می‌پوشند معمولاً حالت تونیک مانند دارد که حداکثر قدش ممکن است تا روی زانو هم برسد. البته در اقوام دیگر هم، شبیه به آن را داریم. یعنی شکل الگوی خیلی پیچیده و متفاوتی با جا‌های دیگر ندارد، ولی معمولاً این بلوز رنگ روشنی دارد که از جنس کتان بوده و امکان داشته است در قسمت لبه‌ی آستین و روی جا دگمه اش و پایین لبه‌ی این بلوز از همان سیاهدوزی‌ها استفاده شود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران گفت: به قسمت دیگری از پوشش‌های خانم‌های مازندران چارشو گفته می‌شود که همان چادر شب است. یعنی پارچه خیلی بزرگی است که آن را سه گوش می‌کنند. هرچند که خیلی بزرگ است و به همین خاطر، به صورت چندلا تا می‌کنند و دور کمر خود می‌بندند و نوع مرغوبش از جنس ابریشم است و نوع معمولی‌تر آن از جنس پشم خیلی ظریف است و معمولاً آن را به صورت چهارخانه می‌بافند و موقع کار کردن دور کمرشان می‌بندند تا به نوعی، ستون فقرات را حفظ کند و درد ناشی از ایستادن و خم شدن‌های طولانی را تا حدی قابل تحمل‌تر کند.

به دلیل رونق صنعت گردشگری در استانهای گیلان و مازندران، شاهد منسوخ شدن پوشاکهای محلی و پوشش های بومی در مناطق یاد شده هستیم، بنابراین دور از انتظار نیست که عن قریب زبان، فرهنگ، تاریخ و تمدن مردم گیلماز (گیلان و مازندران)، هویت و رنگ و بوی خود را از دست داده و جای خود را به فرهنگ و تمدن جدید بسپارند.

بنابراین انتظار می رود تا با حفظ، احیا و باز شناخت لباس و پوشش های بومی استانهای گیلان و مازندران، گامی سازنده و موثر در راستای فرهنگ عفاف و حجاب برداشته شود. الهام گرفتن از متد و روش های تولید پوشاک های محلی به شیوه امروزی و منطبق با فرهنگ ایرانی می تواند گامی موثر برای حفظ و ثبت پوشش های مناسب ایرانی و اسلامی به شمار آید، بنابراین تاسی از فرهنگ پوشش قدیم مردمان گیلان و مازندران در شمال کشور علاوه بر حفظ فرهنگ ایرانی می تواند در تحقق ارزنده ترین نمود فرهنگی و اجتماعی ایران اسلامی همانا حفظ حجاب و عفاف موثر واقع افتد.