خاطره نگاری از ژانر‌های نوستالژیک در شبکه استانی
خاطره نگاری از ژانر‌های نوستالژیک در شبکه استانی
تردیدی نیست که دفاع مقدس، مردمی‌ترین دفاع گسترده در برابر وسیع‌ترین تجاوز نظامی به یک کشور در قرن اخیر بوده و با توجه به آشفتگی‌های سازمانی ارتش در سال‌های اول انقلاب و تجدید قوای ارتش بعث در سال‌های متصل به پیدایش انقلاب اسلامی، غافلگیرانه‌ترین جنگی بود که به یک کشور تحمیل شد.

تیرنگ:

هادی ابراهیمی کیاپی در یادداشتی به مناسبت چهل و سومین سالروز گرامیداشت آغاز جنگ تحمیلی به واکاوی نقش ویژه مازندران در دفاع مقدس پرداخت.

در این نوشتار آمده است: تردیدی نیست که دفاع مقدس، مردمی‌ترین دفاع گسترده در برابر وسیع‌ترین تجاوز نظامی به یک کشور در قرن اخیر بوده و با توجه به آشفتگی‌های سازمانی ارتش در سال‌های اول انقلاب و تجدید قوای ارتش بعث در سال‌های متصل به پیدایش انقلاب اسلامی، غافلگیرانه‌ترین جنگی بود که به یک کشور تحمیل شد.

ارتش بعث آماده‌ترین و مجهزترین ارتش در کشور‌های عربی با تحریک دو ابرقدرت شرق و غرب و سایر کشور‌های غربی و عربی و عبری، سنگین‌ترین حملات نظامی را از هوا و زمین علیه ایران اسلامی آغاز کرد و در فاصله زمانی کوتاهی بخش‌های وسیعی از خاک کشورمان را به تصرف در آورد و با غرور تمام، فتح سه روزه تهران را به خبرنگاران داد.

در سطحی‌ترین و نیز عمیق‌ترین ارزیابی از این تهاجم گسترده و وسیع، بر همه مسلم و مسجل بود که نه ارتش و ژاندارمری به تنهایی می‌توانند کاری از پیش ببرند و نه مردم خوزستان قادر به مقاومت و دفع حملات دشمن تا بن دندان مسلح و بشدت کینه ورزند.

اینجا بود که سپاه علیرغم فقدان مهارت و تجربه نظامی، با سلاح‌های سبک که آرپی جی۷ سنگین‌ترین آن‌ها بوده، وارد کارزار شد و با فراخوان نیرو‌های مردمی و استفاده از تجربه مبارزه با گروه‌های پارتیزانی در کردستان و سایر استان‌های مرزی که یورش‌های میلیشیایی و پارتیزانی داشته اند، به سازماندهی سازمان رزم خود پرداخت و با استقرار در قرارگاه فرماندهی جنگ، به باور توانمندی‌های نظامی از خود رسید و با ریزعملیاتها، هم قادر به محک زدن دشمن شد و هم توانست حداقل در عملیات زمینی، رفته رفته بسیاری از محور‌های عملیاتی را از ارتش تحویل بگیرد و بلافاصله به طراحی‌های عملیات‌های بازپس گیرانه و آزادسازانه مبادرت ورزد.

در این فراخوان‌های گسترده و واگذاری نقش‌ها و محور‌های عملیاتی به سازمان‌های رزمی جدید، مازندرانی‌ها درخشش‌های ویژه‌ای داشته اند

تیپ ۲۵ کربلا و تعالی آن به لشکر ۲۵ کربلا و به مرور زمان اطلاق عنوان ویژه به آن جهت واگذاری مأموریت‌های سخت، تخصصی و استراتژیک ، نماد بالندگی‌های مازندران در قبول مأموریت‌ها و مسئولیت‌های خاص محسوب شده و میزان حضور مؤثر لشکر ۲۵ کربلا را در حد زائدالوصفی توسعه و تعمق بخشید.

تولد نسل جدید فرماندهان در سطوح اول تا رده‌های پائین‌تر فرمانده ای، وقار حضور سرداران مازندرانی را تثبیت و اعتماد فرماندهان عالی رتبه جنگ را در قرارگاه خاتم به خود جلب نمود.

با مرور مکرر و تحقیق میدانی دفاع مقدس و شمارش عملیات‌هایی که از لشکر ویژه ۲۵ کربلا و سایر سازمان‌های منتسب به مازندران استفاده شده به وضوح در می‌یابیم که مازندران، مرکز ثقل توجه فرماندهان عالی رتبه در مشارکت رزمی، اطلاعات عملیات، پشتیبانی و حتی شکل‌های خاص بکارگیری مثل جنگ‌های الکترونیک، غواصی و سایر تجلیات عملیاتی بوده و در غالب چنین رویکرد‌هایی سربلند نیز بیرون آمده است.

جالب است گفته شود که مازندران در تأمین نیرو، جزء معدود استان‌هایی بود که در طول سال‌های دفاع مقدس، نه تنها هرگز و در هیچ برهه‌ای با قلت نیرو مواجه نبوده بلکه بخاطر کثرت حضور جوانان و نوجوانان مازندرانی، لشکر ۲۵ کربلا گاهی در اندازه یک تیپ، نیروی مازاد بر ساختار رزم را ساماندهی می‌کرد

علاوه بر نقش آفرینی‌های رزمی در عملیات‌ها و خط مقدمها، فعالیت‌های فوق باور پشت جبهه در مازندران بود که ستاد‌های پشتیبانی و سایر واحد‌های حمایتی، هم با کثرت نیرو‌های کمک کننده و هم با کثرت اقلام اهدایی مردم، هم با کثرت داوطلبان بانو مواجه می‌شدند که واقعا امکان سازماندهی آن‌ها وجود نداشت، طوریکه بعضی از بانوان، دل شکسته به منزل باز می‌گشتند، خانم‌هایی که هم برای آشپزی، هم برای خیاطی و بافتنی، هم برای شستشوی لباس‌های خاکی و خونی رزمندگان و … اعلام آمادگی کرده و در کمترین حالت برای تفکیک و بسته بندی و توزیع کمک‌های اهدایی مردم داوطلب بودند.

اما لازم می‌دانم که با تأکید اعلام کنم که مهمترین وجه مشارکت مازندرانی ها، در اعزام کاروانی و گسترده رزمندگان به جبهه‌های نبرد و حضور در عملیات‌ها و یا حضور و خدمات داوطلبانه در ستاد‌های پشتیبانی جنگ و … نبود، بلکه مهمتر از همه اعلام رضایت مادران بخصوص مادران دلشکسته شهدا و مادرانی که فرزندان دیگرشان و یا حتی همسرشان همزمان در جبهه‌ها حضور داشتند و نیز همسران رزمندگان بخصوص همسران جوان و یا دارای فرزندان خردسالی بودند که در سخت‌ترین شرایط، مسئولیت پذیرانه همسرانشان را به سمت جبهه‌ها بدرقه می‌کردند

همسرانی که گاهی مشکل معیشتی داشته و یا همسرانی که خودشان بیمار بوده و یا فرزند بیمار داشتند، اما نه تنها مانع عزیمت همسرانشان به جبهه‌های نبرد نمی‌شدند، بلکه گاهی اوقات خودشان بر چنین عزیمتی، اصرار نیز می‌کردند

ظریف‌ترین نکته این بود که حضور در دفاع مقدس برای مازندرانی‌ها با اعتقادات حسینی و زینبی و عاشورایی آن‌ها گره خورده و در قالب‌های مختلف به تجلی در می‌آمد و شور و هیجان خاصی به جامعه می‌بخشید.

روز‌های بسیار زیبای اعزام‌های کاروانی رزمندگان به جبهه‌ها که شهر‌های مختلف مازندران به نوبت میزبانی گسترده شهری انجام داده و با پخت و پز‌های مجزا از هم خانگی، میهمانان را پذیرایی می‌کردند، به یادماندنی‌ترین روز‌های همراهی و همدلی مردم مازندران اعم از پیر و جوان و خرد و کلان بودند که شاید هرگز در هیچ قالب و شکل دیگری، زمینه و بهانه تکرار نیابند، روز‌هایی که رزمندگان پس از برگزاری یک مراسم نیمروزه، با دویدن در خیابان‌های شهر در حالیکه از بلندگو‌های شهر، نوحه حماسی “ بهر فتح کربلا با کاروان می‌رود این لشکر از مازندران” پخش می‌شد و مردم در پیاده رو‌ها با تجمعی عظیم و طولانی بر آن‌ها گل می‌ریخته و با دیدگانی پر از اشک شوق، دعا و مشایعت شان می‌کردند و جالب آنکه روز‌های بعد برای این عزیزان آش پشت پای نذری پخته و پخش می‌کردند.

مازندرانی‌های ولایتمدار، با همان شور و هیجان که رزمندگان شان را برای حضور در جبهه‌ها مشایعت می‌کردند، با همان احساس مقدس و ابراز رضایت، شهدایشان را نیز تشییع کرده و بزرگترین حماسه‌های جمعیتی و همراهی و همدلی را در مراسم چند ده هزار نفری و چند صدهزارنفری تشییع و خاکسپاری خلق می‌کردند!

تشییع جنازه‌های شهدای عزیز آکنده از شعار‌های همراهی با ولایت و اعلام رضایت خانواده‌ها و اقوام و شهروندان بود و با صراحت می‌گفتند که:

این گل پرپر شده/ فدای رهبر شده

خونی که در رگ ماست

هدیه به رهبر ماست

وای اگر خمینی، حکم جهادم دهد

ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد

خمینی خمینی/ تو وارث حسینی

تا خون در رگ ماست

خمینی رهبر ماست

همین شور و شعور دینی، مربوط به حضور گسترده در مراسم سوم و هفتم و‌چهلم و سالروز شهدا نیز پیوسته تکرار می‌شد و از همین مجالس، نهضت رزمنده پروری در مازندران استمرار می‌یافت.

به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار اخیر ایشان با پیشکسوتان ایثار و شهادت سال‌های دفاع مقدس، این شور و هیجان اعتقادمحور یک استثناء در تمام جوامع بشری و مشخصا در دفاع مقدس و جامعه اسلامی ایران بود.

مساجد و تکایا و هیئت‌ها و مدارس و دانشگاه‌های ما مملو از شور و هیجان دفاع مقدسی بود و جایگاه پراحترام و توأم با اکرام رزمندگان صدرنشین در این محافل، کاملا” نشان می‌داد که ارزیابی و نمره گذاری مردم از رزمندگان تا چه اندازه متعالی و متمایز است!

جلوه دیگر این همراهی‌های هیجان انگیز مردم مازندران با دفاع مقدس، گستردگی استقبال و عیادت از زخمی‌ها و جانبازان در بیمارستان‌ها و منازل و آسایشگاه‌ها بود که مثل عید دیدنی‌های قدیم، گاهی اوقات جمعیت عیادت کننده در چنین شرایطی مواج می‌شد!

نکته دیگری که در همین راستا دوست ندارم در اذهان تاریخی ما و ملت ایران مغفول بماند، تحقق فرهنگ جهادی کایر بود که البته به شکل یک طرفه شاهد یاری رسانی رایگان و جهادی کشاورزان در امور کشاورزی به خانواده‌های رزمندگانی بوده ایم که درست در زمان مقتضی، مثل نشاء، وجین، درو، خرمن و … در جبهه‌های نبرد به سر برده و خانواده هایشان احساس تنهایی می‌کردند!

یکی دیگر از برجستگی‌های منتسب به دفاع مقدس که هنوز هم ادامه دارد، برگزاری یادواره‌ها و‌کنگره‌های شورانگیز شهدا در شهر‌ها و روستاهاست که حقیقتا می‌توان از آن‌ها به عنوان ماکت‌های کوچکتر از جبهه‌های گسترده، اما به همان وسعت معنایی یاد کرد.

بیشتر از همه این موارد ذکر شده، استمرار همراهی مردم مازندران با دفاع مقدس در نهادینه کردن فرهنگ دفاع مقدس و فرهنگ سازی مقاومت بود که سال‌ها بعد در جبهه مقاومت اسلامی، دفاع از حرم، دفاع از امنیت، دفاع از نظام، دفاع از ارزش‌ها و دفاع از دستاورد‌های دفاع مقدس به تجلی در آمد و از مازندران و کل ملت ایران، یک ملت مقاوم و سازش ناپذیر ساخته است!

۴۳ سال از شروع و ۳۵ سال از پایان جنگ گذشته، اما هنوز نماد‌های مربوط به دفاع مقدس اعم از شهدا، خانواده‌های معظم شهدا، جانبازان، آزادگان، رزمندگان، بسیجیان و فعالان حوزه‌های دفاع‌مقدس، احترام ویژه‌ای دارند و مردم ما از جمله مازندرانی‌ها نگاه تکریمی به این نماد‌ها و نهاد‌ها دارند و نفوذ معنوی سبزپوشان سپاه و خاکی پوشان بسیج در جامعه ما دقیقا تابع همین قداستی است که از دفاع مقدس کسب کرده اند!

مازندرانی ها، فراتر از همه تأثیر و تأثر‌هایی که نسبت به دفاع مقدس داشته اند، پدیده منحصربفرد و متفاوتی را نیز تجربه کرده اند که با توجه به استقبال چندگانه امام راحل حتی در وصیت نامه سیاسی الهی، مازندران را از سایر استان‌ها متمایز کرده و می‌کند، واقعه ششم بهمن سال ۶۰ آمل است که دقیقا مردم مازندران با تأسی عملی و میدانی از آموزه‌های دفاع مقدس، شهادت طلبانه و تسلیم ناپذیر، آمل را در چشم بهم زدنی به شهر هزاران سنگر تبدیل کرده و با دستان خالی و تقدیم ده‌ها شهید، دشمن مجهز و مسلح را که غافلگیرانه برای تصرف شهر به آمل حمله کرده بود، در کمتر از ۲۴ ساعت زمین گیر کردند تا جائیکه امام راحل فرمودند: دیدید مردم آمل چه بر سرتان آوردند؟!

به هر حال رسانه ملی و به تبع آن رسانه استانی برای تبیین نقش آفرینی‌های لشکر ۲۵ کربلا و کل مازندران برنامه‌های متعددی ساخته که روایت ۲۵ سرآمد آن‌ها بوده و سرداران و فرماندهان و سرآمدان مازندرانی دفاع مقدس به یاری ما آمده و محتوا خلق کرد و قطعا ادامه خواهند یافت و گفته‌ها و ناگفته‌ها را به مخاطبان انتقال خواهیم داد.

در فراز پایانی تأکید می‌کنم که مازندران در سال‌های جنگ، از صفر تا صد، وقف دفاع مقدس بود و از هیچ ایفای نقشی دریغ نکرده و پس از جنگ نیز با جاری کردن فرهنگ دفاع مقدس، مقاومت در فشار‌ها و سختی‌ها و تهدید‌ها و تهاجم‌ها را در کنار افزایش خودباوریها، اعتماد به نفسها، امیدورزی ها، ولایتمداری ها، استکبارستیزی ها، بالا بردن آستانه تحملها، افزایش مشارکت ها، دلسرد نشدنها، خستگی ناپذیری‌ها و نقش آفرینی‌ها استمرار بخشیده است.

در پایان ضمن تبریک هفته گرامیداشت دفاع مقدس به پیشگاه مقدس مقام معظم رهبری، ملت شریف ایران و قاطبه پیشکسوتان دفاع مقدس، از مخاطبان استدعا دارم که هر کس به اندازه وسع خویش، در ترویج فرهنگ دفاع مقدس و ممزوج کردن آن با مدیریت جامعه و جهادی کردن نظام مدیریتی تلاش و احساس مسئولیت کند و نگذارد که گنج جنگ، مدفون و مهجور باقی بماند و ما از مواهب آن محروم بمانیم.