تیرنگ، حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی:
تمدن را می توان عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. جریان اربعین به عنوان عظیم ترین گردهمایی عالم تشیع، دربردارنده فرصت های متعددی برای نمایش گذاشتن تمدن نوین اسلامی و تمرین نحوه دستیابی به این هدف والا قابل تحلیل می باشد. همچنین چالش های متفاوتی ممکن است جریان اربعین را از حصول به هدف غایی خود دور نماید. پژوهش حاضر در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، تحلیلی تمدنی از فرصت ها و چالش های موجود در جریان اربعین ارائه نماید. فرصتهایی همچون رسانه پرقدرت تمدن نوین اسلامی، فرهنگ پیشرو مولد و مهاجم، نیاز بشریت به فرهنگ جهان شمول، مقدمه سازی برای اندیشه مهدویت به عنوان نقطه تبلور تمدن نوین اسلامی، و کادر سازی برای دوران ظهور حضرت حجت بن الحسن عجل الله فرجه الشریف در این راستا مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفته است. غفلت از حقایق عمیق، خرافه گرایی، فرد گرایی، منسک گرایی، تاکید بر اظهار محبت صرف، ضعف در دشمن شناسی، کمرنگ شدن نگاه جهانی، تخطئه مرجعیت خادمان محلی، دور شدن از ساده زیستی، و از دست رفتن عنوان زائر و امام چالش هایی هستند که ممکن است جریان تمدنی اربعین را تحت تاثیر قرار دهند.
تمدن از ابعاد مختلفی برخوردار است و تفسیرها و تعریفهای مختلفی برای آن در نظر گرفته شده است. اینکه تفسیر و تعریف ما از تمدن چیست، به ما کمک خواهد کرد ارتباط میان اربعین و تمدن را مقایسه کنیم و نسبت آنها را با هم کشف کنیم. گاهی وقتها برخی نقدهایی که در این زمینه مطرح میشود به تعریف تمدن بازگشت دارد.
معنای بسط اجتماعی یک فکر
در مقوله اربعین هم میشود این دو رکن را دید. افرادی که به این مسئله قائل هستند از ابعاد مختلفی به این بحث پرداختند، ولی از نظر من در اربعین چند اتفاق میافتد؛ اتفاق اول تمایز هویت شیعه است. در گذشته وقتی در دنیا حرفی از اسلام زده میشد چیزی به نام شیعه وجود نداشت. اربعین باعث شد گفتمان شیعه در دنیا به عنوان یک گفتمان متمایزی طرح شود و اندیشکدههای مختلف را به تحقیق درباره این هویت وابدارد.
نکته دوم این است بنیانی در اربعین حاکم است که میتواند نظام اندیشهای و نظام اراده جمعی را در راستای تمدنسازی رقم بزند. پس اولا یک اندیشهای پشت آن است، ثانیا به ساحت اجتماعی وارد شده است و در یک نقطهای ارادههای مختلفی به آن معطوف میشود. تمدن اینجا شکل میگیرد. اینکه همه در یک روز یک گونه احساس دارند و به یک گونه میاندیشند معنای بسط اجتماعی یک فکر است.
غیرتخواهی بر پایه حب
به نظر من مولفه درونی که در اربعین وجود دارد بحث حب است. چیزی که در بنیاد حرکت اربعین شکل گرفته قضیه حب است. در اربعین خدمات اجتماعی که شما به افراد مختلف ارائه میدهید بر اساس حب به انسان کامل رقم میخورد. شما میتوانید همین مسئله را در خدمات اقتصادی، آموزشی و … هم محقق کنید. پس اراده حرکت من بر پایه چه اتفاق میافتد؟ غیرتخواهی بر پایه حب.
اتفاق دیگری که در اربعین رخ میدهد و میتواند کنش اجتماعی فراتری را در بر بگیرد مسئله آزادسازی ظرفیتها به نفع دیگری است. در اربعین ظرفیتهای جامعه عراق در خدمت زائر قرار میگیرد و امکانات یک به میلیونها میشود. اگر همین جمعیت را با ساختار هتلداری و مدلهای اقتصادی مدیریت کنید، سهمیهبندی میشود ولی این آزادسازی ظرفیت در خدمت دیگری اگر بتواند بعد از اربعین به کنش اجتماعی تبدیل شود تحولات بزرگی را در جامعه ما رقم میزند.
مولفههای تمدن را میتوان در راهپیمایی اربعین مشاهده کرد ولی این امر نیازمند استمرار و گسترش اندیشهای است که در این حرکت شکل میگیرد. گسترش تشیع پیامد طبیعی مناسک اربعین است
یک مسئلهای که در این سالها مطرح شده این است که اربعین را یک مناسک تمدنساز نام نهادهاند و به نظرم به درستی این کار را کردهاند. تمدن در واقع آن شکل عینیت یافته و شکل تداوم یافته یک فرهنگ است. انباشت شده و تهنشین شده یک فرهنگ است که شکل مادی و عینی پیدا کرده است. منتهی تمدن وقتی در یک حوزه جغرافیایی اتفاق میافتد که فرهنگهای مختلف آن حوزه با هم همگرا شوند، تعاملاتی داشته باشند، این تعاملات تداوم داشته باشد و این تداوم تهنشین شود و باقی بماند. آنجا است که کمکم تمدن شکل میگیرد.
اربعین از این جهت مهم است که این خرده فرهنگهایی که در همین حوزه جغرافیاییِ ایران و عراق و در میان سایر شیعیان منطقه مثل افغانستان، پاکستان، ترکیه، کشورهای جنوب خلیج فارس و حتی اروپا و سایر نقاط جهان وجود دارد را دور هم جمع میکند. نام و یاد امام حسین (ع) اینها را مثل یک مغناطیسی به سمت خودش جذب میکند و این آهنربا و مغناطیس اینها را همگرا میکند و به هم نزدیک میکند. لذا امکان اینکه تعاملات پایداری شکل بگیرد را افزایش میدهد و به آن کمک میکند.
ما در دنیای مدرن انواع و اقسام تلاشها برای ایجاد اتحادیهها و وحدت بین کشورها را شاهد هستیم. مثلاً ناتو، سازمان ملل، گروه بیست، جی۸، کشورهای اوراسیایی، اتحادیه اروپا و… همگی تلاشهایی جهت نزدیک کردن کشورها برای منافع کوتاه مدت و بلند مدت است. منتها اینها چون بر یک محور منافع مادی استوارند و تعریف منافع مادی هم در طول زمان تغییر میکند، این اتحادیهها معمولاً ناپایدارند.
مثلاً الان انگلیس از اتحادیه اروپا جدا شد و برگزیت اتفاق افتاد. زیرا منافع ملی انگلیسیها برایشان مهمتر بود و میگفتند ما داریم هزینه میدهیم اما کشورهای شرق اروپا که از لحاظ اقتصادی ضعیف هستند، بهرهاش را میبرند و ما باید جور بدهیهای آنها را هم بکشیم. خلاصه از اتحادیه خارج شدند. حتی آلمان هم زمزمههایی شده که میخواهد خارج شود و اگر اینطور باشد اتحادیه اروپا کمکم از هم میپاشد.
پس آن چیزی که اینها را به یکدیگر نزدیک میکند، صرفاً منافع مادی کوتاهمدتشان است. اما تفاوت همگرایی و وحدتی که امام حسین (ع) ایجاد میکند این است که مبتنی بر منافع مادی کوتاهمدت نیست. آن چیزی که امام حسین (ع) را امام حسین کرده است، آن تصویری است که ما از آزادیخواهی و عدالت امام حسین در ذهنمان داریم. در واقع اتصال امام حسین (ع) به یک منبع فرامادی است که برای ما جذابیت دارد و ما را به سمت خودش میکشاند. برای همین جایی که امام حسین (ع) محور قرار میگیرد، با تلاطمهای سیاسی و اقتصادی و اینها قابل انفکاک نیستند. آن وحدتها، وحدتهای شکنندهای مثل اتحادیه اروپا و ناتو و… نیستند و نام و یاد امام حسین (ع) میتواند یک وحدت پایدار و بلندمدت را تضمین کند. البته باید برای این امر تلاش کرد و برای شکلدهی به این وحدت برنامهریزی نیز کرد.
حتی اگر بخواهیم مادی و با همین عناوین استراتژیک هم نگاه کنیم، امام حسین (ع) یا بهتر است بگوییم مناسک اربعین دارد امنیت فرهنگی و سیاسی ما را هم تضمین و فراهم میکند. یعنی الان مرزهای ایران صرفاً مرزهای سیاسی اعتباری و جغرافیایی نیست. مثلاً خرمشهر یا کرمانشاه مرز ما نیست. در واقع مناسک اربعین مرز ما را به نوعی توسعه میدهد و از این سمت تا قلب عراق میبرد و از آن سمت تا قلب پاکستان و افغانستان که شیعیان از آنجا میآیند. حتی کشورهای حاشیه دریای خزر که میآیند و از مسیر ایران رد میشوند و بعد آنجا با ایرانی ها ترکیب میشوند و دمخور میشوند. خود این یعنی اینکه دیگر ایران صرفاً محدود به این مرز جغرافیایی نیست و مرزهای ایران گسترش پیدا میکند. در واقع از این جهت میتوانیم بگوییم مرزهای فرهنگی ایران گسترش پیدا کرده و امنیت فرهنگی ایران تضمین شده است. پس اگر بخواهیم نگاه مادی داشته باشیم، این از جهت امنیت فرهنگی هم برای کشور ما آورده های بسیاری دارد.
دوباره از این زاویه اگر بخواهیم نگاه کنیم، حضور مردم در عراق و مقایسه میزان توسعه یافتگی ایران و عراق خودش یک تصویر واقعیتر از شرایط ایران برای زائرین فراهم میکند.مثلاً طبقات بالاتر ما به اروپا یا کشورهای حاشیه خلیج فارس میروند، آنجا چندتا مال یا چند شهر جدید یا مثلاً بعضی از مناطق توریستی را میبینند و فکر میکنند ترکیه یا امارات همهاش همین است که میبینند؛ یعنی همین دوتا هتل و دو تا مال و ساحل دریایی که میبینند! در صورتی که واقعیت آنجا متفاوت از چیزی است که نگاه توریستی میبیند.
به نظرم همین حضور ایرانیها در عراق و دیدن اینکه اگر ما در این سالها علیرغم فسادها و ناکارآمدیهایی که وجود داشته، جنگی که اتفاق افتاده و تحریمها حداقل از لحاظ توسعه شهری خیلی پیشتر از خیلی از شهرهای عراق هستیم و حتی روستاهای ما از این جهت توسعه یافتهتر از شهرهای عراق هستند و این مقایسه یک مقدار تصویر واقعیتری نسبت به شرایط کشورمان به آنها میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهایی که اربعین دارد این است که در این سالها به علت مشکلات اقتصادی، مردم ما گرفتار شدند و یک مقدار آن روحیه مادیگرایی در بین ملت افزایش پیدا کرده است. حساب و کتابهای مادی در تعاملات و ارتباطات اجتماعی زیاد شده است. این تعامل ایرانیها با عراقیها در فضای اربعین و این مهماننوازی عراقیها و اینکه همه درآمدهای یک سالشان را ممکن است در این یکی دو ماه محرم و صفر برای زائران هزینه کنند، خود این تعامل و آشنایی با این فرهنگ برای مردم ما خوب است. یعنی در واقع یک تعامل مثبت فرهنگی است و در این سالها باعث شده که این مهماننوازی به میزبانان زائران امام رضا (ع) هم سرایت کند. مثلاً در بیست و هشتم صفر که از خارج و داخل کشور برای زیارت امام رضا (ع) میآیند، این فرهنگ موکبداری و پذیرایی از زائر امام رضا (ع) اینجا به خوبی تقلید شده است. یعنی یک واردات فرهنگی خوب اتفاق افتاده و ما این سخاوت و مهماننوازی را در سالهای اخیر در بین ایرانیها رو به گسترش دیدهایم؛ چیزی که پیش از این به این شدت نبوده است. چند سال قبل اگر در تاریخ بیست و هشتم صفر که روز شهادت امام رضا (ع) است یا در مناسبتهای دیگر به مشهد میرفتید، چنین پذیراییهایی را نمیدیدید. حتی ممکن بود در روز بیست و هشتم صفر از تشنگی در خیابانهای اطراف حرم اذیت شوید و کسی از مردم نبود که یک لیوان آب دستت بدهد. ولی الان از کیلومترها مانده به مشهد، موکب راهاندازی شده و از زائران پذیرایی میشود و اتفاقات خوبی رقم میخورد.