تیرنگ نیوز- سرویس اجتماعی: اینروزها ارابه مرگ کرونا، بی رحمانه تر و سریع تر از هر زمان دیگری می تازد و می توان گفت همه، حتی افراد واکسینه شده هم در معرض خطر ابتلا هستند.
دیگر صحبتی از جاده های مرگ و پراید و داروها و بیماری های خاص نیست. مرگ و میر کرونا در کشور به حدی بالاست که همه توجه ها را به خود جلب کرده است.
سرعت انتقال بالای بیماری، سبب میشود افرادی بیشتری به بیماری کرونا مبتلا و در بیمارستانها بستری شوند و در نتیجه افراد بیشتری فوت کنند.
وخامت اوضاع به حدی است که به تازگی خبرآنلاین به نقل از امیرعلی سوادکوهی، فوق تخصص مراقبتهای ویژه و رئیس انجمن مراقبتهای ویژه ایران آورده است: «بیمارستانها دیگر ظرفیتی ندارند. وسط اورژانس برخی از بیمارستانهای خصوصی بیمار خوابیده است، شرایط تا این حد بحرانی است. در بیمارستانهای دولتی که مردم در محوطه دراز کشیدهاند. همین حالا سیستم درمانی کشور فروریخته است، مسئولین هم به این موضوع آگاه هستند اما حرفی برای گفتن ندارند. وقتی مریض را محوطه بیمارستان درمان کنید یعنی سیستم درمانی فروریخته است. وضعیت در بیمارستانهای دولتی فاجعه است، مریضهایی با میزان اکسیژن ۵۰درصد در بخش بستری شدهاند و آنجا فقط صبر میکنند تا مریض فوت کند».
در استان مازندران نیز اوضاع خراب است، استانی که ظاهرا بی در و پیکر است و گاه و بیگاه، تعطیلات و غیرتعطیلات، شب و روز، مقصد مسافران و گردشگران است، نه از قرنطینه خبری است نه از محدودیت ها و ممنوعیت های کرونایی! تازه اگر باشد هم به درستی اجرا نمی شود و فقط در حد شعار و نام است.
متاسفانه منابع رسمی استان حتی آمار 50 فوتی در یک شبانه روز را هم در مازندران اعلام کردند و منابع غیر رسمی آمار فوتی ها را بیشتر از آمار اعلام شده می دانند.
با این حال از اتحاد و انسجام اهالی رسانه برای مجاب مسئولان برای لحاظ شرایط ویژه برای استان خبری نیست و مجمع نمایندگان مازندران هم گویا فقط نظاره گر ماجرا است.
در حالی که نامه نمایندگان مشهد به رئیس جمهور برای 42 فوتی این کلان شهر، بلافاصله با واکنش مسئولان مواجه شد و توجه ویژه به این کلان شهر در دستور کار قرار گرفت و همه دستگاه های مرتبط برای مقابله با بحران شیوع کرونا فعال شدند.
اما در مازندران از چنین حمایت های نمایندگان از مردم و نگارش چنین نامه هایی خبری نیست واقعا تفاوت قدرت رسانه های مشهد با قدرت رسانه های ما و تفاوت اثرگذاری نمایندگان مشهد با اثرگذاری نمایندگان ما در چیست؟ چرا ما نمی توانیم در بحران ها و بزنگاه ها متفق القول شویم و مسئولان را مجاب به قرنطینه یا ممنوعیت تردد به مازندران کنیم!
چطور می شود رسانه ها و نمایندگان مازندران نسبت به روزانه 50 فوتی تا این حد بی تفاوت باشند و حتی سکوت کنند!
با آنکه از سوی دلسوزان و کارشناسان، بارها و بارها هشدارهای مربوطه به مسئولان بهداشت و ستاد استانی کرونا داده شد اما متاسفانه مسئولان این ستاد، توجهات و تمرکز لازم را در این باره نداشته و گویا درگیر مسائل دیگر هستند!
بر اساس اعلام مسئولان بهداشت، کاهش سن فوتی در این دوره بسیار نگران کننده است در دوره های قبل سن فوتی ها بالا بود، اما این دوره 30 تا ۵۰ سال بیشترین آمار فوتی ها اعلام شده که بسیار نگران کننده است.
بسیاری از مردم و کارشناسان، موثر نبودن برنامه ها و محدودیت های ستاد ملی و استانی کرونا را از جمله مهمترین دلایل شیوع موج های متوالی این ویروس و همه گیر شدن آن درشهرها و روستاهای مازندران می دانند.
اقداماتی که یا کارآمد نبود یا اساسا انجام نمی شد یا به کندی و پس از موعد مقرر به شکلی ناقص صورت می گرفت و به حال خود رها می شد تا جایی که احساس می شد و اکنون نیز احساس می شود که ستاد کرونا عملا نقش و اثرگذاری خود را ازدست داده و همه چیز را به مردم واگذار کرده است.
بدتر آنکه در چنین شرایط اسفناکی، هنوز هم اراده ای برای اتخاذ تصمیمات مناسب و بهبود شرایط در استان دیده نمی شود و آنگونه که پیداست روال امور از دست همه در رفته و به اصطلاح کار بیخ پیدا کرده است.
در حالی که با آموزش مناسب و نهادینه کردن برخی دستورات کم هزینه بهداشتی در جامعه می شد به مراتب بهتر از این عمل کرد. مثلا استفاده از ماسک، بر اساس اعلام کارشناسان تا ۸۵ درصد ایمنی ایجاد میکند.
ولی بسیاری از مردم با طولانی شدن پروسه کرونا و روند تاخیری واکسیناسیون، همچنین وضعیت دشوار اقتصادی و گرانی ها و تورم ها ناچار به شکست قرنطینه و دور زدن محدودیت ها شدند و ناچارا تصمیمات و سیاست های ستاد ملی کرونا همچنین ستاد استانی را جدی نگرفته و حتی آن ها را بی تاثیر و ساده انگارانه تلقی می کنند.
آمار فوق، خود به خوبی موید وخامت اوضاع است به حدی که برخی مسئولان و صاحبنظران، خواهان برپایی هرچه سریعتر بیمارستان های صحرایی در استان هستند و حتی تقاضای قرنطینه شدن برخی شهرها که تصمیم آن در اختیار ستاد ملی کروناست نیز از سوی مسئولان چند شهرستان مطرح شد و نامه نگاری هایی در این رابطه صورت پذیرفت، اما دریغ!
نکته تاسف برانگیز ماجرا این است که اکنون و با گذشت 5 پیک و روزانه تقریبا 50 فوتی، همچنان در به همان پاشنه می چرخد و تدابیری خاص از سوی مسئولان و متولیان لحاظ نمی شود.
در پایان پیشنهاد ما به اصحاب رسانه مازندران این است موثر و منسجم تر از همیشه به این موضوع ورود کنند و نمایندگان مازندران به طور جدی پای کار بیایند و از همه توان و ظرفیت شان برای تغییر و بهبود وضعیت کرونایی استان تلاش کنند.