نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین علیه‌السلام در تحلیل سیستمی (حاکمیت) ۶
نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین علیه‌السلام در تحلیل سیستمی (حاکمیت) ۶
در این یادداشت به توضیح آفت ششم در حاکمیت خواهیم پرداخت: سلطنت طلبی و قدرت‌طلبی تبدیل امامت به سلطنت برخلاف آنچه می‌گویند که زمان معاویه به بعد است، درست نیست؛ زیرا بلافاصله پس از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است. سلطنت از دید اسلام دارای ماهیتی است

تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی:
بر اساس فرمایشات ابی‌عبدالله علیه‌السلام نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام به دو محور قابل‌تقسیم است:
محور اول: بحران‌هایی که متوجه حاکمیت و مسئولین قیام ممکن است قرار بگیرد
محور دوم: بحران‌هایی که متوجه مردم و جامعه خواهد گردید
با تحلیل سیستمی اسناد قیام امام حسین علیه‌السلام در محور اول پنج موضوع که نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام بود را مورد بررسی قرار دادیم.
اول لذت‌طلبی و آسایش‌طلبی و به تعبیر امام حسین علیه‌السلام تفریح و تفرج
دوم استکبار و بلند منشی
سوم فساد و تباه‌کردن سرمایه‌های جامعه
چهارم ظلم حاکم و مسئولین
پنجم حاکم غیردینی
در این یادداشت به توضیح آفت ششم در حاکمیت خواهیم پرداخت:

سلطنت طلبی و قدرت‌طلبی
تبدیل امامت به سلطنت برخلاف آنچه می‌گویند که زمان معاویه به بعد است، درست نیست؛ زیرا بلافاصله پس از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است. سلطنت از دید اسلام دارای ماهیتی است.
مدیریت جامعه یا امامت است و یا سلطنت.
سلطنت از دیدگاه اسلام، یک ماهیت و هویت است که می‌تواند در شکل‌های مختلفی ظاهر شود.
سلطنت یک شکل خفی دارد و یک شکل جلی. اتفاقی که پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله رخ می‌دهد و انحرافی که صورت می‌پذیرد، آن است که نظام حاکم در جامعه، نظام سلطنتی می‌شود. لیکن این دوره سلطنت خفی است. به همین علت نام حاکم، پادشاه نیست و به او خلیفه می‌گویند.
اتفاقی که پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام رخ می‌دهد، این است که سیر جریان انحراف ادامه پیدا می‌کند و می‌خواهد تعمیق بیابد و گسترش پیدا کند. نشانه‌اش هم این است که انحرافی که صورت پذیرفت از عالم خفی به عالم جلی می‌آید. برای مثال سلطنتی که به‌صورت مخفیانه اتفاق میفتد در جامعه جلی و آشکار می‌شود.
از زمان معاویه به بعد با یک نظام پادشاهی جدید روبرو هستیم که اعلام پادشاهی می‌کنند و ولیعهد می‌خواهند. هر سه خلیفه اول نیز دارای سلطنت هستند؛ اما مخفی. خلیفه سوم علنی اعلام پادشاهی می‌کند و قدرت را به دست خاندان خودش می‌دهد. این‌ها مقدمه سلطنت آشکار است.
وقتی امامت به امام حسین علیه‌السلام می‌رسد، با این مسئله روبرو هستیم که جریان ارتجاع و سیر قهقرایی که تبدیل‌شدن امامت به سلطنت از نمادهای آن است، به اوج فضیحت می‌رسد که این فضیحت با مرگ معاویه و اعلام پادشاهی یزید شروع می‌شود.
علی‌رغم قراردادی که بین امام حسن علیه‌السلام و معاویه بسته شده، معاویه قرارداد را زیر پا می‌گذارد و شروع می‌کند به گرفتن بیعت برای جانشین خود! مخصوصاً پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام.
یزید به‌عنوان جانشین معاویه، به‌تصریح و تأکید تاریخ، کسی است که از شمایل نماز نفرت داشت و به شرب خمر علاقه می‌ورزید. این‌ها نماد جریان سیر قهقرایی است. رمزی است از اینکه جامعه این‌چنین از حقیقت اسلام فاصله گرفته است.
لذا با وجود حاکمیتی این‌چنینی جامعه رنگ و بوی تمدن دینی را نخواهد دید و امام حسین علیه‌السلام یکی از افت‌های اصلاح جامعه و تمدن‌سازی دینی را سلطنت طلبی معرفی فرمودند.
یـکـی از مهم‌ترین منابعی که به‌وسیله آن می‌توان اهداف اصلاح‌طلبی اصول‌گرایانه امـام حـسـیـن (ع) را دریـافـت، خـطـبـه تـاریـخـی آن حـضـرت در سـال ۵۸ هـجـری قـمـری در مـنـا اسـت. در شـرایـطی که خفقان و استبداد معاویه بر جامعه اسـلامـی گـسـتـرده شـده و بـه قـیـام شـکـوهـمـنـد امـام (ع) در کـربـلا سـه سـال بـاقـی اسـت. ایـن خـطـبـه مـفـصـل بـه نـقـل از مـرحـوم طـبـرسـی دو سال قبل از هلاکت معاویه در منا ایراد شده است و بیش از هزار نفر از علما و نخبگان جامعه آن روز حضور داشته ۶۳ و بیانات آن حضرت را تصدیق کرده‌اند.
حـسـیـن بـن عـلی (ع)، ابـتـدا بـه جـایـگـاه والای پـدر بـزرگـوارش نـزد رسـول خـدا (ص) اشـاره می‌کند و فـضـایـل آن حـضرت را یک‌به‌یک بر می‌شمرد و از خـواص حاضردرصحنه اعتراف می‌گیرد. علمای حاضر پس از هر قسمت از سخنان امام در فضایل علی (ع) بیانات امام حسین (ع) را تصدیق می‌کنند.
در بخش دوم، امام (ع) خواستار پندگیری و عبرت‌آموزی، از نکوهش خداوند درباره علمای یـهـود اسـت و عـلت لعـن و نفرین آنان را عدم اقدام آنان نسبت به نفی و نهی از ظلم و فساد عـصـر خـود اعـلام می‌کند. آن حضرت انگیزه سکوت در برابر ظلم و فساد توسط علمای یهود را ((مال دوستی)) و ((ترس از آزار و تعقیب)) بیان می‌کند، سپس در وصف فریضه والای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر سخن می‌گوید و در تعریف آن می‌فرماید:
فَبَدَأَ اَللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيِ عَنِ اَلْمُنْكَرِ فَرِيضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّيَتْ وَ أُقِيمَتِ اِسْتَقَامَتِ اَلْفَرَائِضُ كُلُّهَا هَيِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى اَلْإِسْلاَمِ مَعَ رَدِّ اَلْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ اَلظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ اَلْفَيْءِ وَ اَلْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ اَلصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا.
همانا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر عبارت است از: دعوت به اسلام به همراه بازگرداندن حـقـوق سـتـمـدیـدگـان و مـخالفت با ستمکار و توزیع عادلانه ثروت‌های عمومی و غنایم جـنـگـی و گـرفـتـن صـدقـات (مالیات اسلامی) از مصادیق صحیح آن و مصرف در جایگاه حقیقی آن.
در بـخـش سـومِ خـطـبـه، امـام حـسـین، به اوصاف عالمان دینی و نفوذ و اقتدار آنان در می‌شمارد و سپس از کوتاه‌آمدن آنان در اجرای حق الهی، استخفاف حق ائمه و ضایع کردن حق ضعفا، از بی‌تفاوتی در برابر نقض عهد الهی و بی‌توجهی به طبقات پایین اجتماع، چاپلوسی و سازش با ستمکاران شکوه می‌کند.
امام (ع) اعلام می‌کند که مجاری امور در نظام اسلامی باید به دست علما باشد و از اینکه ایـن جـایـگـاه در عـصـر مـعـاویـه از آنـان سـلب شده است، مصیبت علما را از همه مردم بیشتر مـعرفی می‌کند: وَ اَنْتُمْ اَعْظَمُ النّاسِ مُصیبَةً. علت این وضعیت را نیز پراکندگى و اختلاف از حقّ و سنت برمى شمارند. سالار آزادگان علت تسلّط ظالمان بر علما را فرار از مرگ و دلبستگى به دنیا برمى شمارد و نتیجه آن را اسارت توده ها؛ استبداد و هوسبازى حاکمان ، پیروى از اشرار و گستاخى نسبت به خداوند جبّار اعلام مى کند.
امام (ع) در ادامه تحلیل خود از اوضاع عصرش به وضع سیاسی حاکم بر جامعه آن روز، از خـطـبـای دست‌نشانده، گـسـتـرش ظـلم در شـهـرهـا، بـنـدگـی مردم برای ستمکاران، دیـکـتـاتـوری، کینه‌ورزی حاکم و خدانشناسی حاکمان اموی سخن می‌گوید و در پایان خطبه از هدفش در نهضت اصلاحی خود چنین سخن می‌گوید:
أللّهُمَّ إنّكَ تَعْلَمُ إنَّهُ لَمْ يَكُنْ ما كانَ مِنّا تَنافُسا فى سُلْطانٍ وَ لاَ الْتِماسا مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلكِنْ لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَ نُظْهِرَ الاْءصلاحَ فى بِلادِكَ وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ وَ يُعْمَلَ بِفَرائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أحْكامِكَ. حدیث خـداوندا! به‌درستی آگاهی که اقدام ما [مبارزه علیه دستگاه اموی] رقابت بر سر قدرت نـیـست و در پی افزایش ثروت نیستیم بلکه می‌خواهیم نشانه‌های دین تو را نشان دهیم و در سرزمین‌های تو اصلاح را آشکار کنیم و بندگان مظلوم‌تر امنیت بخشیم و به واجبات، مستحبّات و احکام تو عمل کنیم.