نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین علیه‌السلام در نگرش سیستمی
نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین علیه‌السلام در نگرش سیستمی
امام حسین علیه‌السلام (در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم که با یزید بیعت کن) فرمود: در این صـورت باید گفت: انا للّه و انا الیه راجعون و فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امت اسلام گرفتار چوپانی همانند یزید شده است و من خودم از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفیان حـرام است.

تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی:
در تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیه‌السلام چهار محور از نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام را مورد بررسی قرار دادیم
بر اساس فرمایشات ابی‌عبدالله علیه‌السلام نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام به دو محور قابل‌تقسیم است:
محور اول: بحران‌هایی که متوجه حاکمیت و مسئولین قیام ممکن است قرار بگیرد
محور دوم: بحران‌هایی که متوجه مردم و جامعه خواهد گردید
در محور اول بر اساس روایت امام حسین علیه‌السلام چهار نقطه بحران حاکمیت دینی در جهت تمدن‌سازی دینی بیان گردید
اول لذت‌طلبی و آسایش‌طلبی و به تعبیر امام حسین علیه‌السلام تفریح و تفرج
دوم استکبار و بلند منشی
سوم فساد و تباه‌کردن سرمایه‌های جامعه
چهارم ظلم حاکم و مسئولین
محور پنجم در ادامه مباحث تقدیم می‌گردد

نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام ۵
محور پنجم نقاط بحران حاکم: حاکمیت غیردینی
سند دوم
قالَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام: اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهيَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفيانَ.

امام حسین علیه‌السلام (در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم که با یزید بیعت کن) فرمود: در این صـورت باید گفت: انا للّه و انا الیه راجعون و فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امت اسلام گرفتار چوپانی همانند یزید شده است و من خودم از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفیان حـرام است.
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶
سند سوم
در آخر خطبه‌ای که درباره ترک امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، و قیام ظَلَمه و حکّام جائر ایراد نموده‌اند، و مفصّلاً از محرومیّت مظلومان و تفرّق از حقّ بیان می‌فرمایند، و در ضمن اینکه گوشزد می‌کنند که:
مَجَارِي‌ الامُورِ وَالاحْكَامِ عَلَي‌ أَيْدِي‌ الْعُلَمَآءِ بِاللَهِ، الامَنَاءِ عَلَي‌ حَلَالِهِ وَحَرَامِهِ؛ چنين‌ مي‌گويند كه‌: اللَهُمَّ إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنَافُسًا فِي‌ سُلْطَانٍ، وَلَا الْتِمَاسًا مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ؛ وَلَكِنْ لِنَرَي‌ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ، وَنُظْهِرَ الإصْلَاحَ فِي‌ بِلَادِكَ، وَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ، وَيُعْمَلَ بِفَرَآئِضِكَ وَسُنَنِكَ وَأَحْكَامِكَ. فَإنْ لَمْ تَنْصُرُونَ وَتُنْصِفُونَا قَوِيَ الظَّلَمَه عَلَيْكُمْ، وَعَمِلُوا فِي‌ إطْفَآءِ نُورِ نَبِيِّكُمْ؛ وَحَسْبُنَا اللهُ، وَعَلَيْهِ تَوَكَّلْنَا، وَإلَيْهِ أَنَبْنَا، وَإلَيْهِ الْمَصِيرُ.
بار پروردگارا! حقّاً تو می‌دانی که آنچه از ما تحقق‌یافته (از میل به قیام و اقدام و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و نصرت مظلومان و سرکوبی ظالمان) بجهت میل و رغبت رسیدن به سلطنت و قدرت مفاخرت انگیز و مبارات آمیز نبوده است؛ و نه از جهت درخواست زیادی‌های اموال و حُطام دنیا!
بلکه به علّت آن است که نشانه‌ها و علامت‌های دین تو را ببینیم، و در بلاد و شهرهای تو صَلاح و اصلاح ظاهر سازیم؛ و تا اینکه ستمدیدگان از بندگانت در امن‌وامان به سر برند، و به واجباتِ تو و سنّت‌های تو و احکام تو رفتار گردد.
پس هان ای مردم! اگر شما ما را یاری ندهید و از درِ انصاف با ما در نیایید؛ این حاکمان جائر و ستمکار بر شما چیره می‌گردند، و قوای خود را علیه شما بکار می‌بندند، و در خاموش نمودن نور پیغمبرتان می‌کوشند.
و خدا برای ما کافی است، و بر او توکّل می‌نماییم، و به‌سوی او باز می‌گردیم، و به‌سوی اوست همه بازگشت‌ها
لمعات الحسین مرحوم علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان‌الله تعالی علیه به نقل از تحف‌العقول صفحه ۲۳۹

حکومتی که مرجعیت همه‌جانبه دینی خاصی را در عرصه حکومت و اداره جامعه پذیرفته است، حکومت دینی نام می‌گیرد. در این نظام دولت و نهادهای گوناگون آن خود را در برابر آموزه‌ها و تعالیم دین و مذهبی خاص متعهد می‌دانند و تلاش می‌کنند تا در تدابیر و تعلیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم شکل‌های روابط اجتماعی، دغدغه دین داشته باشند و در تمام شئون حکومتی از تعالیم دینی الهام گیرند و آنها را با دین هماهنگ سازند. بر اساس این تعریف حکومت دینی به دنبال تأسیس «جامعه دینی» است؛ یعنی می‌خواهد کلیه روابط اجتماعی را، اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و نظامی بر اساس آموزه‌های دینی شکل دهد.
ملاک تمایز حکومت دینی
باتوجه‌به آن چه گذشت می‌توان گفت ملاک تمایز حکومت دینی از دیگر اشکال حکومت، در نگرش سیستمی سیدالشهدا علیه‌السلام پذیرش «مرجعیت دینی» در امر حکومت و اداره جامعه است. ازاین‌رو در نگاه امام دین می‌تواند به طور فراگیر برای تمدن‌سازی دینی، مرجعیت داشته باشد و منحصر ساختن این مرجعیت به محدوده‌ای خاص دلیلی ندارد و قابل‌قبول نیست.
در نگرش سیستمی سیدالشهدا علیه‌السلام به هیچ رو، نمی‌توان با انتخاب حاکم غیردینی، دین را از مداخله در برخی عرصه‌های حکومت و سیاست منع کرد یا آن که اظهارنظر و دخالت در برخی از امور را خارج از اهداف و شئون دین دانست.
حاکمیت
اساس و سرچشمه قدرت سیاسی و توانایی حکومت بر انجام امور و وظایف و اعمال آمریت را «حاکمیت» می‌نامند. هر حکومتی باتکیه‌بر حاکمیت خود به اعمال اقتدار سیاسی می‌پردازد و خواست خود را در داخل و خارج از کشور تحقق می‌بخشد. مقوم حاکمیت، سلطه و قدرت سیاسی است که حاکم با کاربرد مشروع آن انسجام و وحدت جامعه را حفظ می‌کند. امّا در خصوص این مسئله که منشأ حاکمیت چیست، چند نظر مطرح است. گروهی منشأ حاکمیت را «سلطه و زور» یک فرد یا طبقه می‌دانند که از آن به حاکمیت فردی تعبیر می‌شود. گروهی دیگر منشأ آن را اراده و پذیرش عمومی مردم قلمداد می‌کنند که آن را حاکمیت مردمی گویند؛ و گروه سوم منشأ حاکمیت را مالکیت و ربوبیت حقیقی بر می‌شمارند. نوع سوم حاکمیت را «حاکمیت الهی» گویند. باتوجه‌به آنچه گذشت می‌توان دریافت که در نظام فکری سیدالشهدا علیه‌السلام، حکومت بر پایه حاکمیت خداوند است.
شرایط ویژه عصر امام حسین (علیه‌السلام) و تقابل گفتاری و عملی آن امام معصوم با حکومت وقت، سبب اهمیت تحقیق و کاوش در مشروعیت حکومت دینی از منظر آن امام همام گشته است.
امام حسین (علیه‌السلام) در موارد بسیاری برای اثبات شایستگی خود برای حکومت و ولایت حکومتی، به قرابت با پیامبر و ویژگی‌های خود، به‌صورت حّقانیت مطلق، استدلال نموده است. امام خود را منصوب از سوی پیامبر و خداوند، و همچنین قیام و حقّانیت حرکت خویش را پیامد پیروی از خدا و رسولش عنوان می‌کند. افزون بر این، بیعت و دعوت کوفیان به‌صورت ظاهری، تکلیف شرعی بر امام معیّن کرد که می‌بایست برای اصلاح جامعه و جلوگیری از بدعت‌ها و اضمحلال دین و برپایی حکومت دینی، قیام نماید.
باتوجه‌به همه این موارد، امام بر اهمیت جایگاه مردم در تحقق خارجی ولایت حاکمان مشروع و منصوب، تأکید می‌نماید؛ چنان که در صحنه عاشورا نیز بارها فرمودند که ای سپاهیان و مردم کوفه، اگر یاری‌ام کنید، شما را در راه هدایت قرار می‌دهم و اگر یاری‌ام نمی‌کنید و از دعوت خویش برگشته‌اید، من هم از شما منصرف می‌شوم.
سخنان و رفتار پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) درباره حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به‌عنوان مشروعیت‌بخشی پیشینی و توجه امامان (علیهم‌السلام) به گونه‌های متفاوت به قیام عاشورا به‌عنوان مشروعیت‌بخشی پسینی، در طیف وسیعی در صدد بیان مشروعیت الهی و حقّانیت قیام امام حسین هستند.
در نگرش سیستمی سیدالشهدا علیه‌السلام حاکم غیردینی بزرگ‌ترین آفت نظام اسلامی در مسیر تمدن‌سازی دینی است و لذا به‌وفور در سخنان حضرت ابی‌عبدالله (علیه‌السلام) مواردی یافت می‌شوند که حقّانیت خویش را به‌صرف قرابت به پیامبر مستند می‌نمایند: «نحنُ اهلُ بیتِ محمد اولی بولایةِ هذاالامر علیکم من هؤلاءِ المدعین»; ما اهل بیت هستیم که به حکومت بر شما از اینان که مدعى آن هستند، مقدّم هستیم.
و در جای دیگری می‌فرماید: «کُنّا اهلَه و اولیائَه و اوَصیائَه ورثتهُ و احَقَّ النّاسِ بمقامهِ فی الناس.»
و باز می‌فرماید: «انا احقُّ بهذا الامر لقرابتی من رسول اللّه»
و در مقام درخواست از خداوند متعال عرضه می‌دارد: «الّلهمَّ انّا عترةُ نبیّک محمدٍّ(صلى الله علیه وآله)… فخُذ لنا بحقّن»; خداوندا، ما عترت پیامبر تو محمّد هستیم… پس حقّ ما را بگیر.
البته تقریر این نمونه از حقّانیت در سخن امام حسین (علیه‌السلام) به این معنا نیست که حقّانیت حضرت منحصر در قرابت و نزدیکی با پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) است، بلکه این نکته‌ها در مقابل کسانی مانند لشکر حرّ و بزرگان و اشراف بصره گفته شده تا آنان به خود آیند، اگرچه خودشان به این ملاک‌ها واقف بودند و آن را باور داشتند.
امام حسین (علیه‌السلام) در مواردی نیز به ملاک شایستگی و اوصاف کمالی خود اشاره نموده، آن‌ها را ملاک حقّانیت خویش بیان داشته است، «انا خیرٌ منه و احقُّ بهذا الامر» ; من بهتر از اویم و به این امر (حکومت) سزاوارترم.
و یا فرمودند: «انَا… معدنُ الرسالةِ و مختلف الملائکةِ، بنا فتح و بنا ختم و یزیدُ رجلٌ فاسقٌ شاربُ الخمر قاتل النفس المحترقه معلنٌ للفسق ننظر و تنظرون ایُّنا احقُّ بالخلافة»; ما مخزن رسالت و جایگاه رفت و آمد فرشتگان هستیم، به ما آغاز و به ما ختم مى شود و حال آن که یزید مردى است فاسق، شرابخوار و کشنده نفس محترم و آشکارکننده فسق; مى بینیم و مى بینید که کدام یک از ما به خلافت و حکومت سزاوارتریم.
این تلقّی مورد ارج‌گذاری عقل نیز قرار گرفته است که کسی می‌تواند هدایت امور جامعه را بر عهده داشته باشد که از شایستگی‌های این مهم برخوردار باشد؛ چنان که حضرت شایستگی‌های خود را از یک سو بیان می‌فرمایند و عدم لیاقت یزید را از سوی دیگر، آفتی برای جامعه اسلامی معرفی می‌کنند. نکته دلپذیر این‌گونه سخنان این است که امام (علیه‌السلام) این‌گونه ملاک‌ها را تبیین می‌کنند و حق قضاوت را نیز به دیگران وامی‌گذارند و از باب استفهام انکاری، تصدیق این گزاره‌ها را بدیهی تلقّی می‌نمایند.