تبیین نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین در نگاه سیستمی ۲
تبیین نقاط بحران قیام تمدن‌ساز امام حسین در نگاه سیستمی ۲
در تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیه‌السلام محور پنجم که نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام بود را مورد بررسی قرار دادیم

 

تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی:
در تحلیل سیستمی قیام امام حسین علیه‌السلام محور پنجم که نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام بود را مورد بررسی قرار دادیم
بر اساس فرمایشات ابی‌عبدالله علیه‌السلام نقاط بحران قیام امام حسین علیه‌السلام به دو محور قابل‌تقسیم است:
محور اول: بحران‌هایی که متوجه حاکمیت و مسئولین قیام ممکن است قرار بگیرد
محور دوم: بحران‌هایی که متوجه مردم و جامعه خواهد گردید

در محور اول بر اساس سندی که در یادداشت قبل خدمت سروران ارائه گردید امام علیه‌السلام در ضمن این خطبه فرمودند: إنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلَابَطِرًا وَلَامُفْسِدًا وَلَاظَالِمًا که سه محور اول اجمالاً در یادداشت قبل بیان گردید و محور چهارم و توضیح این ۴ نقطه بحران سیستم قیام تمدن‌ساز امام حسین در این یادداشت تبیین می‌گردد.
اول: لذت‌طلبی و آسایش‌طلبی و به تعبیر امام حسین علیه‌السلام تفریح و تفرج
دنیاطلبی یکی از مهم‌ترین گرفتاری‌های بشر کنونی است. وقتی به رفتار برخی مسئولین نگاه می‌کنیم، صحت حدیث مذکور را مشاهده می‌کنیم. برای به‌دست‌آوردن مال بیشتر دست به هر معصیتی می‌زنند. دزدی، رشوه، احتکار، ربا، طمع، ذلت پیش بنده و صدها گناه دیگر از مفاسدی است که با دنیاطلبی مسئولین همراه است و یکی از آفت‌ها و بحران‌هایی است که با وجود آنها در مسئولین و حاکمان امکان تمدن‌سازی دینی میسور نمی‌باشد.
دوم: استکبار و بلند منشی
پایه‌های نظام فکری و اعتقادی استکبار بر سه اصل استوار می‌باشد:
۱ – اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی (ژن برتر)
۲ – انکار واقعیت‌های جهان
۳ – جذبه‌های حکومت و قدرت مادی
دارابودن امکانات مادی و قدرت حکومتی عامل شکل‌گیری استکبار و بلند منشی در برخی مسئولین می‌باشد.
استکبار از ویژگی‌های کفر است و ازاین‌رو به‌نظام کفر جهانی، استکبار گفته می‌شود. انکار حق و یا نادیده‌گرفتن حق، معنای کفر و یکی از خصلت‌های استکبار است. بدین لحاظ معنای قدرت از لحاظ تعاریف و گفتمان سیاسی همان امکان وادار ساختن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود، به هر نحو ممکن می‌باشد. حال اگر مسئولی در نظام اسلامی به این آفت مبتلا گردد عملاً امکان تحقق تمدن‌سازی دینی دیگر وجود ندارد
سوم: فساد و تباه‌کردن سرمایه‌های جامعه
کلمه “فساد” از ریشه “فسد” بوده که به معنای تباه ساختن، به ستم مال کسی را گرفتن و جلوگیری‌کردن از انجام اعمال درست و سالم است. بدین معنا، فساد یعنی هر پدیده‌ای که مجموعه‌ای را از اهداف و کارکردهای خود بازدارد. اما در اصطلاح، به هر نوع تصرّف غیرقانونی در اموال دولتی و سوءاستفاده از موقعیّت و استفاده غیرقانونی از اختیارات و قدرت در جهت استفاده از امکانات مالی اطلاق می‌شود که دارای مصادیقی چون اختلاس، رشوه، اخّاذی و رانت‌های اقتصادی، برداشت و دخل و تصرّف غیرقانونی در وجوه و اموال، استفاده از امتیازات و بهره‌برداری‌های مالی و اشکال گوناگون دیگر است.
در جامعه‌ای که فساد و مصادیق آن توسط مسئولین و حاکمان آن جامعه گسترش‌یافته باشد، استعدادها و توانمندی‌های جامعه از تولیدات مفید و زیربنایی روی برگردانده و به سمت فعالیت‌ها و تولیدات زودبازده و مصرفی معطوف می‌شود. نتیجه این نابسامانی‌ها، تغییر الگوی زندگی دینی و به‌نوعی تغییر فرهنگ و سبک زندگی مردم در جامعه خواهد بود؛ لذا امام حسین می‌فرمایند برای تشکیل حکومت اسلامی باهدف تمدن‌سازی دینی یکی از مهم‌ترین آفت‌هایی که مسئول و حاکم جامعه باید از آن احتراز کند تمایل و گرایش به سمت فساد می‌باشد.
چهارم: ظلم حاکم و مسئولین
در قرآن کریم عدم شایستگی ستم‌پیشگان، برای حکومت در ضمن آیاتی تبیین گردیده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
۱. وَ إِذِ ابْتَلى‌ إِبْراهِيمَ‌ . . قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.
۲. وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللیَهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۳.
۳. ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلی شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ‌ إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ جاثیه/سوره۴۵، آیه 18 و۱۹ .
در حقیقت، ظلم، عدم ملاحظه استحقاق افراد و اشیاست و نقطه مقابل آن، عدالت اعطای حق به صاحبش و یا لحاظ‌ کردن استحقاق طبیعی هر فرد یا شیء است تفاوت ظاهری میان عدل و ظلم این است که گفته شود عدالت همان راستی و درستی و دادن حقوق افراد به صاحبان حق و ظلم، عدم ملاحظه این امور در اشیا یا اشخاص و هر چیز را از جای خود خارج‌کردن است.
با اندک تأملی در کلمات و بیانات امام حسین علیه‏السلام به‌روشنی این نکته به دست می‏آید که مسئله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژه‏ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاش‌ها و مجاهدات سیدالشهدا علیه‏السلام را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به‌گزاف نگفته‏ایم. در نزد آن حضرت همچون پدر بزرگوارشان حکومت بدون عدالت، از آب بینی حیوان یا کفش کهنه، کم‌بهاتر می‏نمود.
دولت‌ها و حکومت‌هایی که به عدالت رفتار نکنند پایه حاکمیتشان بسیار سست و ضعیف است و اقتدارشان موقت خواهد بود؛ زیرا با ستمگری و بی‏عدالتی، نابودی خود را امضا کرده‏اند.
زمامدار جائر و ظالمی که در مورد حقوق افراد جامعه بی‏مبالات باشد و تضییع حقوق دیگران برای او اهمیتی نداشته باشد، در نگاه امام حسین علیه‏السلام بدترین فرد جامعه محسوب می‏شود: همچنین حاکمی که حکومت برای او هدف باشد و زمانی که به آن دست‌یافت خود را برتر از دیگران بداند و مردم نتوانند برای اعاده حق خویش یا بیان مقاصدشان به او مراجعه کنند، از منظر امام علیه‏السلام بدترین حاکم است.
بدترین مردم است؛ زیرا قدرت احقاق حق و امحاق باطل را دارد ولی بدان عمل نمی‏کند و بدترین انسان کسی است که توانایی انجام کار خیر و عمل خداپسندانه‏ای را داشته باشد ولی بدان عمل نکند و یا قدرت رفع حاجات فقرا را داشته باشد ولی بدان اقدام نکند.
امام حسین (ع) می‌فرماید: ” رسول خدا (ص) فرمود: هر کس حاکم ظالمی را مشاهده کند که (در اثر ظلم و جور) محرمات الهی را حلال شمرده و عهد و پیمان‌های الهی را شکسته و با سنت و سیره رسول خدا مخالفت کرده و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنی عمل می‌کند و در مقابل چنین حاکم ستمگری هیچ‌گونه عکس‌العمل گفتاری یا رفتاری از خود بروز ندهد خداوند چنین انسانی را در جایگاه همان ظالم ستمگر داخل می‌کند.”