امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر
امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر
در مراحل قبل تبیین گردید که هدف از نهضت ابی‌عبدالله علیه‌السلام تمدن‌سازی دینی توسط سیدالشهدا علیه‌السلام است همچنین مشخص شد نقطه شروع رسیدن به این هدف توسط امام حسین علیه‌السلام تشکیل حکومت اسلامی است در مرحله سوم مشخص گردید که نقطه مرکزی و مرکز ثقل نهضت ابی‌عبدالله علیه‌السلام برای تمدن‌سازی دینی ایجاد فرهنگ و سبک زندگی اسلامی در جامعه است

تیرنگ، حجت الاسلام و المسلمین حاج محمد حسین گلکار استاد و محقق حوزه و دانشگاه و معاونت پژوهش مرکز تخصصی حوزوی تمدن اسلامی
طرح مسئله
در مراحل قبل تبیین گردید که هدف از نهضت ابی‌عبدالله علیه‌السلام تمدن‌سازی دینی توسط سیدالشهدا علیه‌السلام است همچنین مشخص شد نقطه شروع رسیدن به این هدف توسط امام حسین علیه‌السلام تشکیل حکومت اسلامی است در مرحله سوم مشخص گردید که نقطه مرکزی و مرکز ثقل نهضت ابی‌عبدالله علیه‌السلام برای تمدن‌سازی دینی ایجاد فرهنگ و سبک زندگی اسلامی در جامعه است
مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است امام حسین علیه‌السلام در عمل چه راهکار و برنامه حرکتی را انتخاب فرمودند تا فرهنگ جدشان و فرهنگ اسلام را در جامعه پیاده‌سازی نمایند به تعبیر دیگر برنامه حرکت امام حسین علیه‌السلام برای احیای سنت پیامبر و فرهنگ‌سازی دینی و ایجاد سبک زندگی اسلامی در جامعه با نگاه کشف نظام و با رویکرد سیستمی باتوجه‌به مراحل قبل که خدمت سروران ارائه گردید چه بود؟

تبیین برنامه حرکت قیام امام حسین علیه‌السلام: امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر

سند اول
وصیت‌ حضرت‌ به‌ محمّد بن‌ حنفیه‌
و در وقتی‌ که‌ آن‌ حضرت‌ می‌خواستند از مدینه‌ منوّره‌ به‌ مکه‌ مکرّمه‌ حرکت‌ کنند، وصیت‌نامه‌ای‌ نوشته‌ و آن‌ را به‌ خاتم‌ خود ممهور• نمودند؛ و سپس‌ آن‌ را پیچیده‌ و به‌ برادر خود محمد بن حنفیه‌ تسلیم‌ نمودند و پس‌ از آن‌ با او وداع‌ نموده‌ و در جوف‌• شب‌ سوّم‌ شعبان‌ سنه‌ شصت‌ هجری‌ با جمیع‌ اهل‌بیت خود به‌ سمت‌ مکه‌ رهسپار شدند و آن‌ وصیت‌ چنین است:

بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا أَوْصَی‌ بِهِ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ إلَی‌ أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیه:
إنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی یشْهَدُ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِیک لَهُ. وَأَنَّ مُحَمَّدًا صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیهِ وَءَالِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، جَآءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ. وَأَنَّ الْجَنَّه وَالنَّارَ حَقٌّ. وَأَنَّ السَّاعَه ءَاتِیه لَا رَیبَ فِیهَا. وَأَنَّ اللَهَ یبْعَثُ مَنْ فِی‌ الْقُبُورِ.
إنِّی‌ لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلَابَطِرًا وَلَامُفْسِدًا وَلَاظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلَاحِ فِی‌ أُمَّه جَدِّی‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی‌ عَنِ الْمُنْکرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی‌ وَسِیرَه أَبِی‌ عَلِی بْنِ أَبِی‌ طَالِبٍ علیه‌السلام.
فَمَنْ قَبِلَنِی‌ بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَهُ أَوْلَی‌ بِالْحَقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَی هَذَا أَصْبِرُ حَتَّی‌ یقْضِی اللَهُ بَینِی‌ وَبَینَ الْقَوْمِ بِالْحَقِّ؛ وَهُوَ خَیرُ الْحَاکمِینَ.
وَ هَذِهِ وَصِیتِی‌ إلَیک یا أَخِی‌؛ وَمَا تَوْفِیقِی‌ إلَّا بِاللَهِ، عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإلَیهِ أُنِیبُ. وَالسَّلَامُ عَلَیک وَعَلَی‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی‌. وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّه إلَّا بِاللَهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ

بسم‌الله الرّحمن‌ الرّحیم‌. این است آن‌ وصیتی‌ که‌ حسین بن علی بن‌ ابی‌طالب به‌ برادرش‌: محمّد”بن حنفیه” که‌ معروف‌ به‌ “محمد”ابن‌ حنفیه‌ است‌ می‌نماید:
حقّاً حسین‌ بن‌ علی گواهی‌ می‌دهد که‌ هیچ‌ معبودی‌ جز خداوند نیست‌؛ اوست‌ یگانه‌ که‌ انباز و شریک‌ ندارد و به‌درستی که محمّد صلی‌الله علیه‌ و آله، بنده‌ او و فرستاده‌ اوست‌ که‌ به‌ حقّ از جانب‌ حقّ آمده‌ است‌.
و اینکه‌ بهشت‌ و جهنّم‌ حقّ است‌، و ساعت‌ قیامت‌ فرامی‌رسد و در آن‌ شکی‌ نیست‌ و اینکه‌ خداوند تمام‌ کسانی‌ را که‌ در قبرها هستند برمی‌انگیزاند.
من‌ خروج‌ نکردم‌ از برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌•؛ و نه‌ از برای‌ استکبار و بلندمنشی‌، و نه‌ از برای‌ فساد و خرابی‌، و نه‌ از برای‌ ظلم‌ و ستم‌ و بیدادگری‌! بلکه‌ خروج‌ من‌ برای‌ اصلاح‌ امّت‌ جدّم‌ محمّد صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ می‌باشد.
من‌ می‌خواهم‌ امربه‌معروف نمایم‌، و نهی‌ازمنکر کنم‌؛ و به‌ سیره‌ و سنّت‌ جدّم‌، و آئین‌ و روش‌ پدرم‌ علی بن‌ ابی‌طالب علیه‌السلام رفتار کنم‌.
پس‌ هر که‌ مرا بپذیرد و به‌ قبولِ حقّ قبول‌ کند، پس‌ خداوند سزاوارتر است‌ به‌ حقّ.
و هر که‌ مرا در این‌ امر ردّ کند و قبول‌ ننماید، پس‌ من‌ صبر و شکیبائی‌ پیشه‌ می‌گیرم‌، تا آنکه‌ خداوند میان‌ من‌ و میان‌ این‌ جماعت‌، حکم‌ به‌ حقّ فرماید؛ و اوست‌ که‌ از میان‌ حکم‌کنندگان مورد اختیار است‌.
و این‌ وصیت‌ من‌ است‌ به‌ تو ای‌ برادر! و تأیید و توفیق‌ من‌ نیست‌ مگر از جانب‌ خدا؛ بر او توکل‌ کردم‌، و به‌سوی او بازگشت‌ می‌نمایم‌ و سلام‌ بر تو و بر هر که‌ از هدایت‌ پیروی‌ نماید.
و هیچ‌ جنبش‌ و حرکتی‌ نیست‌، و هیچ‌ قوّه‌ و قدرتی‌ نیست‌؛ مگر به‌ خداوند بلندمرتبه و بزرگ‌.

لمعات الحسین مرحوم علامه طهرانی رضوان‌الله تعالی علیه صفحه ۱۶ به نقل از نفس المهموم صفحه ۴۵
سند دوم
امام حسین (علیه‌السلام) نیز فرموده‌اند:
اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ … و قال (الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ) فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتْ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ دُعَاءٌ إِلَی الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَیْ‏ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِی حَقِّهَا.»

ای مردم از پند و اندرزی که خداوند به دوستان‏ خود می‌نماید عبرت بگیرید … و آنجا که می‌فرماید: «مردان و زنان مؤمن دوستان و یاوران یک دیگرند، به کار نیک و پسندیده فرمان‏ می‏دهند، و از کار زشت و ناپسند باز می‏دارند. “توبه: ۷۱″»، بنابراین خداوند به «امربه‌معروف» و «نهی‌ازمنکر» به‌عنوان فریضه‏ای از جانب خود سخن آغاز فرمود، به‌خاطر اینکه او بر این مطلب واقف بود که اگر حقّ این دو مطلب ادا شده و تحقّق پذیرد و برپا ماند، تمامی واجبات چه آسان و چه مشکلش پایدار و استوار می‏گردد. چرا که آن دو فراخوان و دعوتی است به اسلام، همراه با دفع ستمگری‌ها، و مخالفت با ستمگران، و تقسیم‌کردن بیت‌المال، و پخش غنائم، و دریافت زکات از جای خود، و پرداخت آن به محلّ مصرفش‏.

بحارالانوار ج: ۹۷ ص: ۷۹ ح ۳۷
تحلیل اسناد برنامه حرکت قیام امام حسین علیه‌السلام : امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر

شهید آیت‌الله مطهری ضمن این که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را به‌عنوان اصلی مهم در واقعه عاشورا، می‌داند می‌گوید: حسین (ع) یک فرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیام‌کننده، یک مرد مثبت است، دیگر انگیزه دیگری جز امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر لازم نیست.
همه‌جا را فساد گرفته، حلال خدا را حرام و حرام خدا حلال شده است.
بیت‌المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می‌شود و پیغمبر اکرم (ص) فرمود: هر کس چنین اوضاع و احوالی را ببیند و در صدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض بر نیاید.
شایسته است (ثابت است در قانون الهی) که خدا چنین کسی را به آن جا برد که ظالمان، جابران، ستمگران و تغییردهندگان دین خدا می‌روند و سرنوشت مشترک با آنها دارد! به گفته جدّش استناد می‌کند که در چنین شرایطی کسی که می‌داند و می‌فهمد و اعتراض نمی‌کند با جامعه گناهکار خود سرنوشت مشترک دارد.
دلایل موجود در باب وجوب این فریضه گرانقدر، مترادف، متواتر و قاطع است که از قرآن کریم، سنت مطهر، عقل و اجماع اتخاذ میشود.
مسئله حتی بالاتر از حدّ وجوب تنهاست بلکه به‌عنوان یکی از ضرورت‌های دین مبین اسلام شناخته می‌گردد که هر کس آن را انکار کند و بداند که انکار آن به انکار و رد اصلی از اصول‌دین منجر شده کافر است.
رهبر فقید انقلاب (ره) در این باره گفته است:
این دو (امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) از بالاترین و گران‌قدرترین فرایض اسلامی است و توسط این‌هاست که فرایض دیگر برپا داشته می‌شود و دین مبین نظم می‌یابد و زندگی در دنیای اسلام رونق می‌گیرد.
وجوب این دو فریضه از ضرورت‌های دین است. قرآن کریم افراد را به احیای این اصل تحریض و تشویق می‌نماید: ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون.
از شما باید امّتی باشد که به‌سوی خیر و خوبی دعوت کند و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نماید و آنان رستگار شدگان هستند.

هم چنین خداوند در کلام وحی می‌فرماید: کنتم خیر امة اُخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون باللّه؛
شما بهترین امّتی بودید که در میان مردم آشکار گردید (زیرا) امربه‌معروف می‌کنید و نهی‌ازمنکر می‌نمایید و به خدا هم ایمان دارید.
هویت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با نگاه کلان اجتماعی در مقیاس تمدن‌سازی دینی با مقیاس فردی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کاملاً متفاوت است. در مقیاس کلان اجتماعی با نگاه تمدن‌سازی، معروف‌ها سیستم‌ها و ساختارهای مطلوب جامعه هستند و منکرها سیستم‌ها و ساختارهای فاسد جامعه.
در این نگاه اگر قرار است تمدن‌سازی دینی شکل بگیرد باید سیستم‌ها و ساختارهای معروف جامعه مانند سیستم اقتصاد اسلامی، سیستم فرهنگ اسلامی، سیستم کار و اشتغال اسلامی، سیستم شهرسازی اسلامی، سیستم امنیت اسلامی و… در جامعه پیاده‌سازی و اجرا شود و از طرف مقابل باید سیستم‌های فاسد اجتماعی مثل سیستم فاسد اقتصادی، سیستم فاسد هنری و فرهنگی، سیستم فاسد اجتماعی و سیاسی و… که منکرهای جامعه هستند از فضای جامعه حذف شود تا جامعه به سمت تمدن مطلوب دینی حرکت کند.