آسیب های اجتماعی فرزندانمان را بیشتر بشناسیم
آسیب های اجتماعی فرزندانمان را بیشتر بشناسیم
جهان مدرن و متمدن امروز جای بسیار ناشناخته برای کودکان و نوجوانان است این انسانهای بی پناه بدون داشتن تجربه و دانش کافی برای احراز خطر یا درک موقعیت های ناخوشایند دائم در معرض آسیب های پیرامون خود هستند. امروزه این آسیب ها به گونه ای ناشناخته گریبان نوجوانان و کودکان را می گیرد که گاهی شناسایی آن مدتها بعداز تخریب صورت می گیرد، والدین نیز اغلب اوقات متوجه این تخریب نمی شوند و پس از نمایان شدن آثار مخرب آن، تازه به این مسئله پی می برند .

رقیه سعیدی نژاد
جهان مدرن و متمدن امروز جای بسیار ناشناخته برای کودکان و نوجوانان است این انسانهای بی پناه بدون داشتن تجربه و دانش کافی برای احراز خطر یا درک موقعیت های ناخوشایند دائم در معرض آسیب های پیرامون خود هستند. امروزه این آسیب ها به گونه ای ناشناخته گریبان نوجوانان و کودکان را می گیرد که گاهی شناسایی آن مدتها بعداز تخریب صورت می گیرد، والدین نیز اغلب اوقات متوجه این تخریب نمی شوند و پس از نمایان شدن آثار مخرب آن، تازه به این مسئله پی می برند .
نوجوانان و جوانان ما همه روزه با نگرانی از خانه خارج می شوند و تا عصری که به خانه باز می گردند هزاران خطر را از جمه تجاوزات روحی روانی، دعوت به مصرف مواد مخدر های صنعتی جهت تفریح، دعوت به تجربه لذت جنسی، دعوت به مشارکت در مسائل غیراخلاقی یا سرقت برای تفنن، دعوت به درگیری فیزیکی در پارک یا خیابان یا لفظی درفضای مجازی، تجربه خودکشی برای جلب توجه والدین یا دوست همجنس یا جنس مخالف، افسردگی های شدید و هزاران مشکلات دیگر که گاهی منجر به اتفاقات ناخوشایند و تاثیرگذاری در زندگی کودک و نوجوان می شود و اثر مخرب آن سالها از میان نمی رود. برخی از این مسائل ناشی از مشکلات در محیط بیرون از خانه و اجتماع، به جهت عدم آگاهی والدین و عدم هوشیاری و اطلاع رسانی به موقع به کودک و نوجوان می باشد. کودک و نوجوان امروز در هر محیطی که زندگی می کند نیازمند کسب مهارت های اخلاقی و عقیدتی است .کودک6تا 13 سال باید برخی مخاطرات را در حد نیاز بشناسد و از اندام خصوصی خود مطلع شود تا در صورت نیاز از خود دفاع کند و نوجوان 13 تا 17 سال که در معرض خطر بیشتری از نظر محیط اجتماعی حتی خانواده است پس باید خودشناسی دقیقی داشته باشد با این مقدمه ببینیم بخش تربیت چگونه این مسائل را به صورت دانش در اختیار فرزندان مان قرار داده ایم به همین منظور میان نوجوانان شهر ساری مرکز استان مازندران رفته ایم تا از زبان خودشان آسیب ها را بیشتر بشناسیم
ملینا و ماهوردختران 13 ساله همکلاسی در یک مدرسه غیرانتفاعی تحصیل می کنند البته به قول خودشان اسم مستعارشان را گفتند تا شناسایی نشوند: مخاطرات دوران نوجوانی را چگونه تعریف می کنید؟ ماهور می گوید: من از دوسال پیش با ملینا دوست هستم و عاشق هم هستیم همیشه باهم درس می خونیم و اغلب حرفهامون و به هم می گیم با دوتا پسر که از یه مدرسه دیگه بودن دوست بودیم اما باهاشون رفت و امد خونگی نداشتیم فقط می رفتیم پارک یه بار توی آبمیوه امون داروی خواب آور ریختن من چون معدم حساس بود بالا آوردم داروکمتر اثر کرد بی حال بودم ولی ماهور تا تهش و خورد شانس آوردیم که من کمتر خورده بودم چون بهوش بودم و فهمیدم اونا می خوان بلایی سرمون در بیارن یکی شون پسرداییش رو آورده بود که ماشین داشت به ما گفتن بیاید بریم ماشین سواری و من چون هوشیارتر بودم جیغ زدم اونا هم ترسیدن فرار کردن اما ماهور 4 ساعت خواب بود و من نتونستم از ترس به خانوادش زنگ بزنم خداروشکر که نمرد وگرنه بدبخت می شدم دیگه به هیچ پسری اعتماد نمی کنیم و فقط باهم دوست هستیم ولی هنوز ازترسش گاهی شبها از خواب باجیغ بیدار می شم چون من صحنه تهاجمشون رو دیدم بیشتر ترس دارم بعد فهمیدم اون دوتا پسر تفننی شیشه مصرف می کنند اما خیلی دلمون می خواست این موضوع رابه خانواده هامون بگیم به ما کمک کنند اما می ترسیم.
متین پسر 16 ساله تازه از کلاس کنکور در آمد از خطرات دنیای امروز در گروه سنی خودش گفت: مشکل ما اینه که هیچکس به فکر ما نیست حتی پدرومادرمون فقط به نمراتمون نگاه می کنند اینکه ما فقط درس می خونیم کافیه، مشکلات روحی روانی و فشارهای عصبی که برای ما هست رو نمی بینند ما دهه 80هستیم و با هزاران مشکل مواجهیم. پدر و مادر مولد پول هستندو دنبال تفریح و سرگرمی شخصی خودشونند. به احساسات و دنیای ما بی توجهی می کنند و گمان می کنند فقط غذا و لباس و پول به ما بدهند همه چی حله؛ نه بخدا ما هزارتا مشکل دیگه داریم که نه مدرسه نه دولت نه صداو سیما و نه والدین ما بهمون توجه نمی کنند.الان مشکل بچه های کنکور مصرف بالای قرص و موادمخدر برای تقویت حافظه و ساعت مطالعه بالاست که نه تنها مغزمون و پوک کرده بلکه خشونت رو افزایش داده همه ما افسرده هستیم بعضی ها گُل مصرف می کنند تا شادی کاذب داشته باشند کلاس های کنکور یه عده سودجو هستند راه کارهای بسیار بدی میدهند تا ما را به نشاط برسانند پیشنهاد همجس بازی بین پسرا بسیار بالاست و اگر تن ندهند مورد تمسخر عده ای قرار می گیرند اغلب ما نیازمند مشاور هستیم باید به نسل ما کمک کنند.
محمدرضا یک پسر 15 ساله است که هیچ اطلاعی از سن بلوغ در پسران نداشت : من همیشه گرمم هست زودعصبانی میشم اصلا تحمل گرسنگی رو ندارم یه روز به خاطر اینکه خونه غذا نبود و خواهرم گفت برو خودت یه چیزی درست کن بخور اول او را با چاقو تهدید کردم بعد رفتم تمام وسایل یخچال رو ریختم کف آشپزخونه مادرم همینکه از بیرون اومداین صحنه ودیدناراحت شد بهش با داد فریاد کلی حرفای رکیک زدم. الان خیلی ناراحتم خواهرم دیگر با من تنها در خانه نمی ماند از من می ترسد و با من حرف نمی زند مادرم همیشه در هر صورت برایم غذا آماده می کند پدرم با خشم و نفرت به من نگاه می کند ولی هیچکس برای درمان پرخاشگری من کاری نمی کند در فضای مجازی به همه فحش می دهم چندروز پیش منو به دعوا با چاقو دعوت کردند چندروز خودم را در خانه حبس کردم تا اتفاق بدی نیفتد در مدرسه هم رفتم پیش مشاور او نه تنها به من کمک نکرد گزارش برام رد کرد اگر می شد برای ماهم فکری کنند خیلی خوب می شد.
مهتاب نام مستعار نوجوانی که برای جلب توجه از منزل خاله اش سرقت کرد او اغلب اوقات فریاد میزد، کارهای بچه گانه زیادی انجام میدهد، برادر کوچک ترش را اذیت مى کند ولی همه اورا با خشونت از خود می رانند و عنوان دختر بد به او داده اند شورش برای اینکه خودش را بولد نشان دهد و جلب توجه کند از منزل خاله اش طلا دزدید و موجب شد خاله و مادرش درگیر شوند و از این کار راضی بود چون دلش با این کار خنک شد او به خبرنگار ما گفت: من از خانواده ام بدم میاد همه منو طرد می کنند تا وقتی بچه خوبی بودم هیچ کس از من تعریف نکرد حالا که بچه بدی شدم منو دعوا می کنند از وقتی برادرم دنیا اومد توجه خانواده ام به برادرم جلب شد و کسی منو دوست نداره منم حسابی عصبانی شدم به دوستم گفتم چکار کنم که خانواده ام منوببینند گفت خودکشی کن بزار خانواده ات به تو توجه کنند چندتا قرص خوردم اما با من دعوا کردن و منوبردن دکتر چند روز بستری بودم بعد ترسیدم که خودکشی کنم چون هم خیلی درد کشیدم هم ممکن بود بمیرم. والدین من در انتخاب شیوه تربیتی خود اشتباه میکنندبعداز تولد داداشم شروع به طرد کردن من کردند درصورتیکه 14 سال من یکی یه دونه بودم و من برای جلب محبت و توجه آنها شروع به کارهای غیراخلاقی از جمله دزدی کردم و الان هم سیگاری میکشم کسی هم نیست مشکلاتم رو درمان کنه دلم می خواد آدم خوبی باشم اما نمی دونم چطوری این رفتارهام رو ترک کنم.