مبادا سقف آرزوهامان کوتاه باشد/ مبادا اشباع شویم!
مبادا سقف آرزوهامان کوتاه باشد/ مبادا اشباع شویم!
از امروز توقعات و انتظارات از نساجی بالاست، ببرهای مازندران در راه آسیا هستند و نیاز به کسب جواز حرفه ای آسیا دارند. این خود نشان از دشواری های تازه ی این راه طولانی است. مبادا سقف آرزوهامان کوتاه باشد، مبادا با یک جام قهرمانی اشباع شویم و از ادامه راه درمانیم...

تیرنگ نیوز – مجید ساجدی فر: در روزهایی که همه جا صحبت از ماجرای تلخ و غم انگیز تلف شدن ناشیانه ی پلنگ سرگردان در مازندران بود، ناگهان ببرهای مازندران غریدند و با فتح سی و پنجمین جام حذفی کشور، شادی و شگفتی آفریدند.

اگرچه این شگفتی و شادی از اندوه و تاثر مرگ پلنگ بینوا نمی کاهد اما در لابلای انبوه خبرهای بد از گرانی و تورم و آتش سوزی و تصادف و مرگ و میر گرفته تا روند افزایشی اعتیاد و طلاق و خودکشی در کشور، جام قهرمانی نساجی می تواند آلتیامی موقت بر دل مازندرانی ها و مردم فوتبال دوست کشور باشد.

مردمی که خسته از زندگی دشوار و فرسایشی روزگار تحریم ها و تهدیدها و بی لیاقتی ها و بی کفایتی ها، در خلسه فوتبال فرو می روند و بازی های غالبا حوصله سر بر و لاک پشتی ایران و آسیا و بازی های چشم نواز و زیبای اروپا را دنبال می کنند

شگفتی های پی در پی جام حذفی این فصل و حذف غول های فوتبال ایران (پرسپولیس، استقلال، سپاهان و فولاد) موجب شد نگاه ها به این رقابت ها جذب شود و بسیاری از هموطنان پیگیر نتایج و حواشی آن باشند.

سرانجام نساجی مازندران علیرغم همه افت و خیزها و مسائل و معضلات، توانست قهرمان این جام شود و جواز حضور در لیگ قهرمانان قاره کهن را به دست آورد.

باشگاهی که با ۶۳ سال قدمت، یکی از قدیمی ترین باشگاه های ایران و آسیاست که هنوز نفس می کشد و جریان دارد. نساجی از ۶ دهه قبل که متولد شد تا به امروز، در درازنای قرن معاصر، به مرور و ذره ذره در دل مردم شهر و استان و کشورش جوانه زد، سبز شد، ریشه دواند و تنومند شد.

نساجی فقط متعلق به قائمشهر و مازندران نیست، فقط متعلق به شمال کشور و کرانه دریای خزر نیست، نساجی در دل و جان همه مردمی است که به ریشه و اصالت فوتبالی معتقدند، فرقی نمی کند هواداران قرمز و آبی باشند یا طرفداران زرد و سیاه، فرقی نمی کند تهرانی و اصفهانی باشند یا تبریزی و مشهدی.

نساجی یک الگو، یک تفکر و یک عقیده است که برای بقا، برای قهرمانی، باید سال ها و دهه ها ایستاد و جانانه جنگید، باید ریشه و شاخ و برگ داشت، باید هوادارانی متعصب و عاشق داشت که در فرود و فراز روزگار همراهت باشند.

نساجی نشان داد نمی شود با خرید باشگاه ها و انتقال آن ها از شهری به شهری دیگر ، از استانی به استانی دیگر، دوام آورد و محبوب شد. نشان داد مقبولیت، ریشه می خواهد. محبوبیت، اصالت می خواهد…

تیم شهر خسته، نشان داد اگر جان و دل بازیکنان و مربیان و مسئولان و هواداران یکی باشد و همه برای هدفی مشترک و مقدس تلاش کنند و بجنگند، می توان با وجود همه کمبودها و مسائل و مشکلات، بدون امتیاز میزبانی و در استان ها و شهرهای دیگر، رقیبان را یک به یک از صحنه به در کرد و جام قهرمانی بدست آورد.

و همه این دلایل کوچک و بزرگ کافیست تا بگوییم نساجی نماد ایستادگی است،  سرود زیستن است، قصه اش شبیه مردم شهر و دیار خودش است، خسته اما پر امید، مانده اما مقاوم، رانده اما سختکوش.

از امروز توقعات و انتظارات از این تیم بالاست، ببرهای مازندران در راه آسیا هستند و نیاز به کسب جواز حرفه ای آسیا دارند. این خود نشان از دشواری های تازه ی این راه طولانی است.

مبادا سقف آرزوهامان کوتاه باشد، مبادا با یک جام قهرمانی اشباع شویم و از ادامه راه درمانیم. مبادا وعده مهم وزیر ورزش پیرو استاندارد سازی ورزشگاه در مازندران را پیگیری نکنیم…

باید باز هم بازیکنان و مربیان و مسئولان و هواداران همدل و همراه شوند. استاندار و نمایندگان مازندران، حمایت ها و لابی های خود را ادامه دهند و هواداران و سرمایه گذاران استان، مصمم تر از گذشته پای کار آیند تا به یاری خدا در فصل آینده نماینده شایسته ای برای فوتبال کشورمان در قاره کهن باشیم.
آری به اتفاق می توان جهان گرفت… یا حق