اپیدمی شهر شدن روستاهای مازندران به آکند رسید/ هر روستا یک شهر!!
اپیدمی شهر شدن روستاهای مازندران به آکند رسید/ هر روستا یک شهر!!
در ابلاغیه 11 آذرماه رحمانی فضلی وزیر کشور به استاندار مازندران آمده است: «در اجرای ماده ۱ قانون اصلاح موادی از قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری و با توجه به مطالعات کارشناسی با پیشنهاد آن استانداری مبنی بر تبدیل روستای آکند مرکز بخش رود پی شهرستان ساری به شهر موافقت می شود».

تیرنگ نیوز- مهدی جویباری: انتشار خبر «وزیر کشور با تبدیل روستای آکند به شهر موافقت کرد» در 11 آذر ماه امسال، داغ شهرنماهای جدید و شهرهای کوچک قدیمی را تازه کرد.

از کجور، فریم، کیاسر و پول گرفته تا نکا، جویبار، زیراب و گلوگاه، همه همان روستاهایی هستند که صرفا نام شهر را به یدک می کشند و از کمبودها، فقر امکانات و المان های حداقلی یک شهر، رنج می برند.

در حقیقت در مازندران به جز چند شهر (بهشهر، ساری، بابل، آمل، قائمشهر، چالوس و رامسر) از روستاهایی بزرگ و کوچک تشکیل شده که بسیاری از ان ها به اشتباه نام شهر به خود گرفته اند.

در ابلاغیه رحمانی فضلی وزیر کشور به استاندار مازندران آمده است: «در اجرای ماده ۱ قانون اصلاح موادی از قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری و با توجه به مطالعات کارشناسی با پیشنهاد آن استانداری مبنی بر تبدیل روستای آکند مرکز بخش رود پی شهرستان ساری به شهر موافقت می شود».

روستای آکند مرکز بخش رودپی از توابع شهرستان ساری در کیلومتر 12 محور دریا واقع شده است که در سرشماری عمومی نفوس ومسكن سال 1395 تعداد 1416 نفر جمعیت دارد.

در حالی که جمعیت این روستا در سال  1385 تعداد 1409 نفر بوده و در طول 10 سال فقط 7 نفر به جمعیت روستا اضافه شده است که احتمالا این عامل مهم در تبدیل این روستا به شهر بی تاثیر نبوده! آن هم در روزگاری که با روند کاهشی جمعیت در روستاها مواجه هستیم.

شاید مسئولان امر می خواهند با چنین تصمیماتی، روستاها را تشویق به افزایش جمعیت کنند، اگرچه این تغییر صرفا روی کاغذ و در حد نام باشد!

اساسا چرا باید مردمی که با امکانات و امتیازات روستایی، زندگی می کنند، هزینه های شهری پرداخت نمایند؟ آیا اینکه نام یک روستا صرفا به شهر تبدیل شود، برای رشد و توسعه آن کفایت می کند؟

آیا روستاهایی چون آکند، زیرساخت های لازم برای شهر شدن را دارا هستند؟ آیا از راه های مواصلاتی خوب، سیستم جامع فاضلاب، مدیریت پسماند و … یک مجموعه فرهنگی- ورزشی و حتی یک استخر، بانک و یک سینما برخوردارند؟ یا مردم این روستا هم 10 سال بعد، 20 سال بعد، مثل مردم کجور، پول ، کیاسر، فریم و… متاسف خواهند شد از اینکه چرا روستایشان تبدیل به شهر شده و از امتیازات محدود روستایی بودن هم محروم گشته اند.

اصلا چه اشکالی دارد ما روستاهایی بزرگ و توسعه یافته داشته باشیم که در حد یک شهر امکانات می دهند و خدمات ارائه می کنند؟ آیا بهتر نیست به جای روستاهای شهرنما، شهرهای روستانما داشته باشیم؟

پرواضح هست تبدیل اینگونه روستاها به شهر، تنها مشتی از خروار تصمیم گیری های ناگهانی و خلق الساعه مسئولان مازندران هست که بدون توجه به زیرساخت ها، شرایط جغرافیایی و در نظر گرفتن ابتدایی ترین مسائل از روستا به شهر ارتقا یافته اند!

نتیجه آن می شود که چند سال بعد، بسیاری از ساکنان آن تازه شهرها برای یافتن کار و زندگی بهتر راهی شهرهای بزرگی چون ساری، قائمشهر، بابل، آمل و بهشهر می شوند و با معضل جدیدی به نام کاهش جمعیت نسبت به سال های گذشته مواجه می شوند.

علیرغم اینکه پیش از این در گزارش هایی با عناوین « روستاهای شهرنما»، «دردسرهای کیاسر» و… به طور جدی به این معضل پرداخته بودیم و انتظار می رفت حداقل در شرایط فعلی شاهد تکرار آن نباشیم، گویا قرار نیست مسئولان ما از گذشته درس بگیرند و با تبدیل روستا به شهر، دهستان به بخش، شهر به شهرستان و … می خواهند وانمود نمایند که بسیار فعال و پرتلاش اند.

غافل از اینکه هر کاری راه و روش خود را دارد و نمی شود با تصمیمات خلق الساعه، باری به هر جهت و هرچه پیش آید خوش آید به مقصد رسید و نتیجه آن شد که دیدیم و گفتیم.